ای آرزوی دیده بینا چگونهای
وی مونس دل (من) تنها چگونهای
از ناز و نازکی اگر اینجا نیامدی
باری یکی بگوی که آنجا چگونهای
دُرّ است صورتِ تو و دریاست چَشمِ من
ای دُرِّ دورمانده ز دریا، چگونهای
دل هدیه تو کردم آن را نخواستی
جان تحفه میفرستم این را چگونهای
ای نور چشم مهر و گل بوستان حسن
ما بیتو در همیم تو بیما چگونهای
از وصل تو که نیست دریغا در آتشم
در هجر من که هست مبادا چگونهای
ما خود جهان گرفتیم از پیش عاشقی
در سلسله تو ای دل شیدا چگونهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حال و احوال شاعر و احساسات عمیق او نسبت به معشوقش است. شاعر با ناز و دلخوری از معشوق یاد میکند و از او میپرسد که در غیابش چگونه است. او به زیبایی معشوق اشاره کرده و در عین حال از دوری و هجران ناراحت است. شاعر میگوید که دل و جانش را به معشوق تقدیم کرده، اما او نخواسته و این وضعیت برایش دردناک است. او همچنین به این نکته اشاره دارد که بدون معشوق، زندگیاش دچار آشفتگی شده و در پی وصال اوست.
هوش مصنوعی: ای آرزوی چشمهای بینا، حال تو چگونه است؟ ای همدم دل تنهای من، حالت چطور است؟
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ناز و ظرافت خودت به اینجا نیامدی، حداقل بگذار یکی بگوید آنجا چطور هستی.
صورت تو به زیبایی مانند دُر و مروارید است و چشم من پر از اشک شده و مانند دریاست، ای مرواریدی که از دریا دور ماندهای. در چه حالی هستی؟
هوش مصنوعی: دل را به تو هدیه کردم، اما تو آن را نپذیرفتی. حالا جانم را به تو میفرستم، امیدوارم بدانی چقدر برایم مهمی.
هوش مصنوعی: ای روشنایی چشم من و گل زیبایی، بدون تو ما درهم و برهم هستیم، تو بدون ما چگونهاید؟
هوش مصنوعی: به خاطر وصالت دلم پر از آتش است و در فراق تو، نگرانم که حالت چطور است.
هوش مصنوعی: ما خود با عشق به تو، همهچیز را به دست آوردهایم، ای دل پرشور، حالوهوایت چگونه است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ بر پریده به بالا چگونهای؟
وی در باز رفته به دریا چگونهای؟
ای مریم طهارت وی جوهر حیا!
در خلوتآشیان مسیحا چگونهای؟
اینجا به ماتم تو جهانی سیاه شد
[...]
ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
وی رشک ماه و گنبد مینا چگونهای
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست
ما بیتو خستهایم تو بیما چگونهای
آن جا که با تو نیست چو سوراخ کژدم است
[...]
ای جان به قید گنبد خضرا چگونهای؟
ای باده در شکنجه مینا چگونهای؟
ای شبنم بهشت که خورشید داغ توست
از اشتیاق عالم بالا چگونهای؟
ای لالهای که چشم به صحرا گشودهای
[...]
در عشق دوست ای دل شیدا چگونهای
ای قطره کشاکش دریا چگونهای
یادآور ای عدم ز نهانخانهای قدم
پنهان چگونه بودی و پیدا چگونهای
در بحر بی کنار کنارم کشید و گفت
[...]
ای شوق، در شکنجهٔ دلها چگونهای؟
آه ای شرار شوخ، به خارا چگونهای؟
در پرسشت به لب نفسم میتپد به خون
ای ماهی بریده ز دریا چگونهای؟
ای دل که بود سجده برت فرق آفتاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.