امید از وصل تو نتوان بریدن
کمان عشق تو نتوان کشیدن
مرا روزی شود وصل تو لیکن
ندانم کی به من خواهد رسیدن
یقینم کز چنان شیرین زبانی
جواب تلخ می باید شنیدن
روا نبود ز من جستن جدائی
خطا باشد ز تو دوری گزیدن
ازین سربازتر عاشق نیابی
ازین بیچاره سر وز تو بریدن
یکی بوسه بده گر می توانی
تن و جانی به یک بوسه خریدن
وفای تو زمن می نگسلد مهر
وصال تو زمن تا کی رمیدن
به دوری راضیم از تو که چشمم
ندارد طاقت روی تو دیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عواطف و احساسات عمیق عاشقانهاش اشاره میکند. او میگوید که نمیتواند از وصال معشوقش دست بکشد و نمیداند کی به او خواهد رسید. شاعر از تلخیهایی که ممکن است در این راه بوجود آید آگاه است و جستجوی جدایی را نادرست میداند. او خود را عاشق بینظیری میداند و از معشوقش میخواهد که تنها یک بوسه بدهد تا عشق و وفاداریاش را نشان دهد. در پایان، او به دوری از معشوقش رضایت میدهد زیرا نمیتواند تحمل دیدن او را داشته باشد.
هوش مصنوعی: امید به رسیدن به تو را نمیتوان از دل برید و عشق تو را نمیتوان مانند کمان رها کرد و شلیک نکرد.
هوش مصنوعی: یک روز به وصال تو خواهم رسید، اما نمیدانم این روز چه زمانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: من به خوبی میدانم که از چنین سخنان شیرینی، باید انتظار شنیدن جوابهای تلخ را داشته باشم.
هوش مصنوعی: نباید از من جدا شدن را خواست، این دوری از تو خطاست.
هوش مصنوعی: از این عاشق سرسپردهتر نمیتوانی پیدا کنی، او حتی حاضر است جانش را برای عشقش فدای تو کند.
هوش مصنوعی: اگر توانستی، یکی بوسه به من بده. با یک بوسه میتوانم جان و تنم را خریداری کنم.
هوش مصنوعی: با وفای تو، من از عشق تو جدا نخواهم شد. تا چه زمانی میخواهی از من دوری کنی؟
هوش مصنوعی: من به دوری از تو راضی هستم، زیرا چشمانم تحمل دیدن روی تو را ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه بتواند مرو را چشم دیدن
نه اندیشه درو داند رسیدن
همه رنج من از بلغاریانست
که مادامم همی باید کشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم نیست
بگویم گر تو بتوانی شنیدن
خدایا این بلا و فتنه از توست
[...]
چه میخواهند ازین محمل کشیدن
چه میجویند ازین منزل بریدن
نبود او عاشقش از روی دیدن
ولیکن عاشقش بود از شنیدن
کجا خواهی ز چنگ ما پریدن
کی داند دام قدرت را دریدن
چو پایت نیست تا از ما گریزی
بنه گردن رها کن سر کشیدن
دوان شو سوی شیرینی چو غوره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.