گنجور

 
حاجب شیرازی

چون مدعی از سر ننهی این من و ما را

بگذر تو از این دعوی بیهوده خدا را

گر عزت و عزلت بود و علم و قناعت

از شاهی عالم نبود فرق گدا را

سرداری و سرکاری عالم همه از ماست

کس با سر وپا نیست من بی سر و پا را

یکسان بر دلدار بود شاه و گدا، زانک

یکسان نگرد شمس و قمر را و سما را

دلدار همان جوهر فرد، است که در ماست

از اوست من و ما، من با صدق و صفا را

زاهد ز در میکده بگذر که به بوئی

از دست دهی نخوت دستار و عبا را

بیهوده کنی لعن به شیطان و ندانی

کز جهل تو نشناخته ای نفس دغا را

این هستی عالم همه بی مصرف و سوداست

انسان نکند پیشه اگر مهر و وفا را

چون کلک گهر سلک بنان تو ببوسد

موسی کند از شرم نهان دست و عصا را

ساقی مکن اندیشه ز بی مهری دوران

زودآ، که ز دل دور، کنی جور و جفا را

نی پست بود محرم اسرار، نه قاصد

محرم نتوان خواند به کوی تو صبا را

زان شمع هدایت ز هدایت شده «حاجب »

خامش نکند باد بدان، شمع هدی را

 
 
 
خواجوی کرمانی

گر راه بود بر سر کوی تو صبا را

در بندگیت عرضه کند قصه ما را

ما را بسرا پرده ی قربت که دهد راه

بر صدر سلاطین نتوان یافت گدا را

چون لاله عذاران چمن جلوه نمایند

[...]

سلمان ساوجی

ای عید رخت کعبه دل اهل صفا را

هر لحظه صفایی دگر از روی تو ما را

تو کعبه حسنی و سر زلف تو حرم روح قدس را

در موقف کون تو مفام اهل صفا را

لبیک زنان بر عرفات سر کویت

[...]

ناصر بخارایی

چون کعبهٔ وصل تو مقامست صفا را

در قبلهٔ خود آی، تا بپرستیم خدا را

چون غنچه کسی یافت هوای سر کویت

کاندر دل تنگش نبود راه هوا را

تو تازه بهاری و به سودای تو چون گل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصر بخارایی
جهان ملک خاتون

رحمی بکن آخر به من خسته خدا را

از حد مبر آخر به دلم جور و جفا را

زین بیش نمانده‌ست مرا طاقت هجران

آخر نظری کن به من از لطف، خدا را

یک شب ز سر لطف، تو بر وعده وفا کن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
جامی

سیمین ذقنا سنگدلا لاله عذارا

خوش کن به نگاهی دل غم پرور ما را

این قالب فرسوده گر از کوی تو دور است

القلب علی بابک لیلا و نهارا

آزرده مبادا که شود آن تن نازک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه