گنجور

 
حافظ

به فر دولت گیتی فروز شاه شجاع

که با کسم نبود بهر مال و جاه نزاع

بیار می که چه خورشید مشغل افروزد

رسد به کلبه درویش نیز فیض شعاع

صراحتی و حریفی خوشم زدنیا بس

که غیر از این همه اسباب تفرقست و صداع

برو ادیب به جامی بدل کن این شفقت

که من غلام مطیعم نه پادشاه مطاع

ز مسجدم به خرابات می‌فرستد عشق

حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع

هنر نمی خرد ایام غیر از اینم نیست

کجا روم به تجارت بدین کساد متاع

ز زهد حافظ و طامات او ملول شدم

بساز رود و غزل خوان که می روم به سماع

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۲۶ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ظهیر فاریابی

سر ملوک جهان فخر دین تو آن شاهی

که ماه و مهر ز رای تو می برند شعاع

تویی که همت تو سر بدان فرو نارد

که با فلک بودش ملک کاینات مشاع

خدایگانا دانی که در ممالک تو

[...]

خواجوی کرمانی

بسوز سینه رسند اهل دل بذوق سماع

که شمع سوخته دل را از آتشست شعاع

حدیث سوز درون از زبان نی بشنو

ولی چو شمع نباشد چه آگهی ز سماع

بچشم آهوی لیلی نظر کن مجنون

[...]

حافظ

قسم به حشمت و جاه و جلالِ شاه شجاع

که نیست با کَسَم از بهرِ مال و جاه نزاع

شرابِ خانگیم بس مِیِ مُغانِه بیار

حریفِ باده رسید ای رفیقِ توبه وِداع

خدای را به مِی‌ام شست و شویِ خِرقه کنید

[...]

جامی

سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع

فکند بر کتف کوه طیلسان شعاع

صفای کاسه می برفروخت بزم طرب

نوای نغمه نی برگرفت راه سماع

درآمد از درم آن مه گشاده و بسته

[...]

نظیری نیشابوری

هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع

که لای باده مقررر شد از برای صداع

مرید و مرشد و خادم تمام می دانند

که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع

غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه