چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی؟
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که «چه ارزد نسیم طرهٔ دوست؟»
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی
گرَم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی
ز پرده کاش برون آمدی چو قطرهٔ اشک
که بر دو دیدهٔ ما حکم او روان بودی
اگر نه دایرهٔ عشق راه بربستی
چو نقطهٔ حافظ سرگشته در میان بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و دلتنگی اشاره میکند و به همتسلی دوست و معشوق خود میاندیشد. او بیان میکند که اگر دل معشوق مهربان بود، حال او اینگونه نمیبود. شاعر از نسیم طره دوست سخن میگوید و احساس میکند که زندگی بیدوست بیارزش است. او به خداوند دعا میکند که دل او را از سختیهای زمانه رهایی بخشد و میخواهد که معشوقش از پشت پردهها بیرون بیاید و شامل حال او شود. در نهایت، شاعر به عشق و سرگشتگی خود اشاره کرده و خود را در دایره عشق احساس میکند.
هوش مصنوعی: اگر دل آن ماه مهربان میبود، حال و روز ما اینگونه نبود. اگر او به ما محبت میکرد، زندگیمان بهتر و متفاوت میشد.
هوش مصنوعی: گفتم باد ملایم موهای محبوب چه ارزشی دارد؟ اما او در پاسخ گفت که هر رشته موی او هزار جان ارزش دارد.
هوش مصنوعی: ای کاش خوشدل بودن ما صدای کمرنگی از خوشیهای زندگیمان بود، خداوندا! اگر او با ما بود، نمیدانیم که تا چه اندازه میتوانستیم در برابر روزگار سخت مقاومت کنیم.
هوش مصنوعی: اگر در روزگار خود مقام و منزلت بلندی داشتی، باید بدانی که ریشهی عزت و آبرویت در خاک این آستان است.
هوش مصنوعی: کاش تو از پشت پرده بیرون میآمدی مثل قطره اشکی که بر روی چشمهای ما جاری است.
هوش مصنوعی: اگر در عشق راه را نبسته بودی، مثل نقطهای که حافظ در گمراهی قرار دارد، در مرکز دایرهای از عشق میبودی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گرم بهر سر موئی هزار جان بودی
فدای جان و سرش کردمی به جان و سرش
همین شعر » بیت ۲
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که بها چیست خاک پایش را
اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
[...]
اگر نسیم سحرگاه مهربان بودی
ز بوی گل قفسم رشک گلستان بودی
عنان گسسته نمی رفت باد پای نفس
اگر حضور درین تیره خاکدان بودی
گهر غبار یتیمی فشاندی از دامن
[...]
بمن گر آن مه بی مهر مهربان بودی
چه غم بکین اگرم دور آسمان بودی
نکات حسن لطیف است و عشق لطف از اوست
برمز عشق هم ایکاش نکته دان بودی
چه فایده که بشیرش زمصر میآید
[...]
تو در مدینه دل شاد و کامران بودی
به پشت پرده عز و علا نهان بودی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.