به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که «بها چیست خاک پایش را؟»
اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
به خواب نیز نمیبینمش چه جای وصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
اگر دلم نشدی پایبند طرهٔ او
کیاش قرار در این تیرهخاکدان بودی؟
به رخ چو مهر فلک بینظیر آفاق است
به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی
درآمدی ز درم کاشکی چو لمعهٔ نور
که بر دو دیدهٔ ما حکم او روان بودی
ز پردهٔ نالهٔ حافظ برون کی افتادی؟
اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ به بیان عشق و longing او به معشوق میپردازد. شاعر با تأکید بر مقام بلند و ارزشمندی معشوق، از دشواریهای دوری از او و عدم دیدار یاد میکند. او خود را در غم و اندوه بیقراری و حسرت میبیند و به زیباییهای معشوق اشاره میکند که همچون آفتاب در آسمان است. در پایان، شاعر از تنهایی و نالههای خود سخن میگوید و به ارتباط عمیق بین عشق و روح شعر اشاره میکند. حسرت و عدم دسترسی به معشوق، تم اصلی این ابیات است.
هوش مصنوعی: به جان او که به شدت به جان نزدیک است، کمترین چیزی که بندگانش پیشکش میکردند، همین بود.
هوش مصنوعی: گفتم که ارزش خاک پای او چه ارزشی دارد؟ اگر زندگی ارزشمند و جاودانی بود.
هوش مصنوعی: اگر به قد و قامت او مانند سرو اعتراف کردهای، باید بگویی که او مانند سوسن آزاده، زیبا و باوقار است و اگر زبان داشت، میتوانست این زیبایی را بیان کند.
هوش مصنوعی: من حتی در خواب هم او را نمیبینم، چه رسد به اینکه بتوانم با او به وصال برسم، چون تاکنون این امکان را نداشتهام.
هوش مصنوعی: اگر دل من به داشتن موهای او وابسته نشده باشد، پس او چگونه میتواند در این دنیا که پر از ناراحتی و غم است آرامش پیدا کند؟
هوش مصنوعی: به مانند ماهی که در آسمان میدرخشد، زیبایی و استثنایی در دنیا وجود دارد، ولی افسوس که در دلِ ما حتی یک ذره از محبت و مهربانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای کاش از مال و ثروتم چون پرتو نوری به چشمان ما میتابید و به ما حکم میکرد.
هوش مصنوعی: کی از پردهی نالههای حافظ خارج شدهای؟ اگر نه، باید همسفر پرندگان صبحخوان بوده باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
[...]
اگر نسیم سحرگاه مهربان بودی
ز بوی گل قفسم رشک گلستان بودی
عنان گسسته نمی رفت باد پای نفس
اگر حضور درین تیره خاکدان بودی
گهر غبار یتیمی فشاندی از دامن
[...]
بمن گر آن مه بی مهر مهربان بودی
چه غم بکین اگرم دور آسمان بودی
نکات حسن لطیف است و عشق لطف از اوست
برمز عشق هم ایکاش نکته دان بودی
چه فایده که بشیرش زمصر میآید
[...]
تو در مدینه دل شاد و کامران بودی
به پشت پرده عز و علا نهان بودی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.