شکسته زلف یکی ترک مست یار منست
که آرمیده چو جان سخت در کنار من است
بهر چه امر کند من باختیار ویم
بهر چه حکم کنم او باختیار من است
شبی که دیرتر آیم بخانه از بازار
نشسته بر در مشکو بانتظار من است
بگرد مشکوی من غم گذر نیارد کرد
که دل فریبی از اینگونه غمگسار من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب دراز که مانند زلف یار من است
چو زلف یار به دست است، کار کار من است
ز روزگار همین یک دم است حاصل من
که کارساز دلم یارِ سازگار من است
نخواهم آخرِ این شب ولی چه شاید کرد
[...]
اگر عنایت غم نیستی که یار من است
که را غم من و اندوه بیشمار من است
غم تو یک نفس از من نمی شود غایب
هم اوست در همه عالم که یارغار من است
مرا نه یار و نه اغیار جز تو یاری نیست
[...]
ز آنگهی که دل من به سوی یار من است
زهی دراز که شبهای انتظار من است
ز من نماند نشان و دلم به زلف تو ماند
به گوش داری، جانا، که یادگار من است
مگر تو خود کنی این لطف، ورنه می دانم
[...]
هزار رنگ گل داغ در کنار من است
جنون کجاست که جوش سیه بهار من است؟
ز خاک سوختهٔ خویش، دامن افشانی
کمینه سرکشی سرو پایدار من است
ز رشحهٔ قلمم زنده می شود دل و جان
[...]
مگر چسان نکنم گریه گریه کار من است
کسیکه باعث اینکار گشته یار من است
متاع گریه ببازار عشق رایج و اشک
برای آبرو و قدر و اعتبار من است
شده است کور ز دست دل جنایتکار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.