|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و وابستگی عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر به زیباییهای محبوب اشاره میکند، مانند زلفهایش که به زیبایی طبیعی او اضافه میکند. او از وفاداری و تسلیمپذیری محبوب در برابر خواستههای خود سخن میگوید و اینکه محبوب همیشه در انتظار اوست. حتی در غیبت شاعر، محبوب به او فکر میکند و غم دوری او را نمیتواند تحمل کند. در کل، شاعر احساسات و وابستگی عاطفی قوی خود را به معشوق بیان میکند.
هوش مصنوعی: برای من، زلف شکسته یک معشوق شرابی است که در کنار من آرام گرفته و مانند جانم برایم عزیز است.
هوش مصنوعی: هر چه او دستور دهد، من با کمال میل انجام میدهم و هر حکمی که من صادر کنم، او با کمال انتخاب و اختیار آن را قبول میکند.
هوش مصنوعی: شب که دیر به خانه میرسم، او در در منتظر من نشسته است.
هوش مصنوعی: محبوب من، با زیباییهایش، باعث میشود که غم و اندوه به سراغم نیاید، زیرا دل من به این شیوه از دلداری و محبت او عادت کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب دراز که مانند زلف یار من است
چو زلف یار به دست است، کار کار من است
ز روزگار همین یک دم است حاصل من
که کارساز دلم یارِ سازگار من است
نخواهم آخرِ این شب ولی چه شاید کرد
[...]
اگر عنایت غم نیستی که یار من است
که را غم من و اندوه بیشمار من است
غم تو یک نفس از من نمی شود غایب
هم اوست در همه عالم که یارغار من است
مرا نه یار و نه اغیار جز تو یاری نیست
[...]
ز آنگهی که دل من به سوی یار من است
زهی دراز که شبهای انتظار من است
ز من نماند نشان و دلم به زلف تو ماند
به گوش داری، جانا، که یادگار من است
مگر تو خود کنی این لطف، ورنه می دانم
[...]
هزار رنگ گل داغ در کنار من است
جنون کجاست که جوش سیه بهار من است؟
ز خاک سوختهٔ خویش، دامن افشانی
کمینه سرکشی سرو پایدار من است
ز رشحهٔ قلمم زنده می شود دل و جان
[...]
مگر چسان نکنم گریه گریه کار من است
کسیکه باعث اینکار گشته یار من است
متاع گریه ببازار عشق رایج و اشک
برای آبرو و قدر و اعتبار من است
شده است کور ز دست دل جنایتکار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.