ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدیم
خواب بودیم، چه افتاد که بیدار شدیم
نیست بودیم از این نشاء چرا هست شدیم
مست بودیم از این می ز چه هشیار شدیم
لعل بودیم در این خاک چرا سنگ شدیم
لاله بودیم در این دشت، چرا خار شدیم
شاه بودیم در این ملک، چرا بنده شدیم
ماه بودیم در این چرخ، چرا تار شدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به تأمل در سرنوشت انسانی و چرایی تغییرات بنیادین در زندگی میپردازد. شاعر از وضعیتهای مختلفی که انسانها از آنها رنج میبرند صحبت میکند، مانند خوابزدگی، تبدیل شدن به سنگ و خار، و فراموش کردن مقامهای بالای خود. در این متن، سؤالهایی مطرح میشود که چرا انسانها از حالتهای باشکوه و محبتآمیز به وضعیتی پایینتر و غیرقابل پذیرش تبدیل شدهاند. به طور کلی، این اشعار نشاندهنده جستجو برای درک علت تغییرات و گرفتاریها در زندگی بشر هستند.
هوش مصنوعی: چرا ما در این وضعیت سخت و محدود گیر افتادیم؟ مانند اینکه در خواب بودیم و حالا چرا ناگهان بیدار شدهایم؟
هوش مصنوعی: ما از آغاز وجود نداشتیم، بنابراین چرا حالا هستیم؟ در دنیای مستی دلمان به این شراب بود، ولی اکنون چرا بیدار شدهایم؟
هوش مصنوعی: ما در این سرزمین به مثل لعل (جواهر) بودیم، اما چرا به سنگ تبدیل شدیم؟ در این دشت، مانند لاله (گلی زیبا) بودیم، ولی چرا به خار تبدیل گشتیم؟
هوش مصنوعی: ما در این سرزمین مقام سلطنت داشتیم، پس چرا به بندگی و ذلت افتادیم؟ همچنین ما در این جهان همچون ماه درخشان بودیم، پس چرا به حالت تاریکی و خاموشی درآمدیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بخندید لبت واقف اسرار شدیم
تا بدیدیم رخت طالب دیدار شدیم
باد بوی تو شبی از خُم خمّار آورد
ما بدان بوی مقیم در خمار شدیم
در قدح رنگ لبت بود، لبش بوسیدم
[...]
مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم
خفته بودیم بآواز تو بیدار شدیم
شوری از میکده عشق تو در جان افتاد
فارغ از خرقه و سجاده و زنار شدیم
همه گفتند که: او عازم خمار شدست
[...]
هر جمیلی که بدیدیم بدو یار شدیم
هر جمالی که شنیدیم گرفتار شدیم
پیش هر لاله رخی ناله و زاری کردیم
چون بدیدیم ترا از همه بیزار شدیم
خار اغیار بسر پنجه غیرت کندیم
[...]
پنبه در گوش نهادیم و خبردار شدیم
بار بر دوش گرفتیم و سبکبار شدیم
زهرها تعبیه در شهد تمنّا بودست
مفت ما بود که ناخورده خبردار شدیم
جام لبریز به ما دستِ هوس میپیمود
[...]
آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
به یکی رطلگران سخت سبک سار شدیم
عالم بی خبری طرفه بهشتی بودهست
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
دست غیب ار بدرد پردهٔ ما را نه عجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.