هر جمیلی که بدیدیم بدو یار شدیم
هر جمالی که شنیدیم گرفتار شدیم
پیش هر لاله رخی ناله و زاری کردیم
چون بدیدیم ترا از همه بیزار شدیم
خار اغیار بسر پنجه غیرت کندیم
تا ز عکس رخ گلزار تو رخسار شدیم
بیخبر بر در میخانهٔ عشق افتادیم
قدح باده کشیدیم و خبردار شدیم
مست بودیم و سر از پای نمیدانستیم
از الست تو سراپا همه هشیار شدیم
خفته بودیم در اقلیم عدم آسوده
از سماع کن بیحرف تو بیدار شدیم
شربت لعل لبت بود شفای دل ما
هر گه از چشم خوشت خسته و بیمار شدیم
چه سعادت که در ایام غمت دست نداد
خنک آندم که بعشق تو گرفتار شدیم
فیضها از پی عشقت بدل و جان بردیم
زانسبب معتکف خانهٔ خمار شدیم
دم بدم نفخهٔ از غیب بجان میآید
تاز گلبانگ اشارات تو در کار شدیم
تا امانت بسپاریم کرم کن مددی
بامید مددت حامل این بار شدیم
هر کسی در همه کار از تو مدد میجوید
فیض هم از تو مدد یافت که هشیار شدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و زیباییهای محبوب میپردازد. او از جاذبههای مختلف و زیباییهای دیگران سخن میگوید و سپس به عشق خاص خود به محبوب میرسد. شاعر میگوید که در مقابل زیباییهای او دیگر هیچ چیزی برایش مهم نیست و به خاطر عشقش دچار حالت مستی و دیوانگی میشود. او اشاره میکند که در غفلت و خواب بودند تا اینکه با عشق به محبوبش بیدار و آگاه شدند. در نهایت، شاعر از محبوب میخواهد که او را در این مسیر کمک کند و به او مدد دهد، زیرا تمام فیض و برکتها از عشق او به دست آمده است.
هوش مصنوعی: هر زیبایی که دیدیم، به آن دوست وابسته شدیم و هر زیبایی که دربارهاش شنیدیم، ما را به خود مشغول کرد.
هوش مصنوعی: ما در برابر هر لالهی زیبا به شکایت و ناله پرداختهایم، اما وقتی تو را دیدیم، از همه چیز و همه کس بیزار شدیم.
هوش مصنوعی: ما در برابر دشمنان با عزت و غیرت ایستادیم تا از قدرت و زیبایی چهره تو بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: بدون آنکه بدانیم، در برابر درگاه میخانه عشق قرار گرفتیم و هنگام نوشیدن باده، متوجه واقعیات و شرایط جدیدی شدیم.
هوش مصنوعی: در حالتی مست و غافل از خود بودیم، اما وقتی به حقیقت و شناخت رسیدیم، متوجه شدیم که در آغوش تو، به طور کامل بیدار و هوشیار شدهایم.
هوش مصنوعی: ما در دنیای عدم به آرامی خوابیده بودیم و بیخبر از حوادث بودیم، اما اکنون با صدای تو بیکلام بیدار شدهایم.
هوش مصنوعی: شربت رنگین و دلفریب لبهای تو، برای دل ما مانند درمانی است. هر بار که از چشمان زیبای تو دچار خستگی و ناراحتی میشویم، این شربت همچون مرهمی برای دل ما میباشد.
هوش مصنوعی: چه خوشبختی که در زمان غمت، فرصتی به ما نرسید و خوشحالکننده است که در آن لحظه به عشق تو مبتلا شدیم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، جان و دل خود را فدای تو کردیم و به همین خاطر در خانهٔ شراب نشستهایم و به یاد تو به خود مشغولیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه نسیمی از غیب به جان ما میوزد و ما در اثر اشارههای تو مشغول فعالیت و تلاش هستیم.
هوش مصنوعی: بیا تا امانتی را به تو بسپاریم. لطفاً به ما کمک کن و ما با امید به یاری تو این کار را انجام دادهایم.
هوش مصنوعی: هر فردی برای انجام کارهای خود از تو کمک میطلبد و حتی فیض و نعمت هم از تو دریافت کرده است که ما به روشنایی و آگاهی رسیدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بخندید لبت واقف اسرار شدیم
تا بدیدیم رخت طالب دیدار شدیم
باد بوی تو شبی از خُم خمّار آورد
ما بدان بوی مقیم در خمار شدیم
در قدح رنگ لبت بود، لبش بوسیدم
[...]
مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم
خفته بودیم بآواز تو بیدار شدیم
شوری از میکده عشق تو در جان افتاد
فارغ از خرقه و سجاده و زنار شدیم
همه گفتند که: او عازم خمار شدست
[...]
هر جمالی که بر افروخت خریدار شدیم
هر که مهرش دل ما برد گرفتار شدیم
کبریای حرم حسن تو چون روی نمود
چار تکبیر زدیم از همه بیزار شدیم
پرتو حسن تو چون تافت برفتیم از هوش
[...]
پنبه در گوش نهادیم و خبردار شدیم
بار بر دوش گرفتیم و سبکبار شدیم
زهرها تعبیه در شهد تمنّا بودست
مفت ما بود که ناخورده خبردار شدیم
جام لبریز به ما دستِ هوس میپیمود
[...]
آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
به یکی رطلگران سخت سبک سار شدیم
عالم بی خبری طرفه بهشتی بودهست
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
دست غیب ار بدرد پردهٔ ما را نه عجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.