ای طرههای خوبان، از نافهٔ تو بویی
هجدههزار عالم، در عرصهٔ تو گویی
چون شمع، جمله رویی در بزمگاه دلها
وانگه ز تو ندیده، پروانه هیچ رویی
ای دست غیرت تو، در چارسوی عشقت
سرهای گردنان را، آویخته به مویی
من جز ترا نبینم هرسو که چشم دارم
وانگه ترا ندیده، چشمی به هیچ سویی
نقش هزار لیلی، وز گلبن تو رنگی
عقل هزار مجنون، وز جرعهی تو بویی
در موضعی که باشد آنجا هویت تو
ناید ز هر دهانی، بانگی برون ز هویی
قمری چه مرغ شد کاو، در باغ تو بنالد
برِ تو به بانگ زاغی، صد نعرهٔ چنویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و شاعر از ویژگیهای خاص او سخن میگوید. او میگوید که جان و دل همه عاشقان به خاطر زیبایی معشوق همچون شمع در بزمها میدرخشد، اما هیچ پروانهای به خود او نمیرسد. دست محبت و غیرت او به دور عشقش حلقه زده و عاشقان را به سوی او میکشاند. شاعر جز او هیچ نمیبیند و تمامی زیباییها و عشقها را تحت تأثیر وجود او میداند. همچنین، او از حال پرندهها و نالههای عاشقانه در باغ معشوق میگوید که نشاندهندهی عشق و علاقه عمیق اوست.
هوش مصنوعی: ای موهای خوشچهرگان، بوی عطر تو در همهٔ عالم میپیچد و گویی همهٔ زیباییها در وجود تو نهفته است.
هوش مصنوعی: در جمع دلها، مانند شمعی میدرخشد، اما پروانهای که به او نزدیک میشود، هیچ نشانی از او نمیبیند.
هوش مصنوعی: ای دستان پر از غیرت تو، در گوشههای عشق تو، سرهای گردنها را به یک تار مو آویزان کردهای.
هوش مصنوعی: من هیچ کس دیگری را نمیبینم هر جا که نگاه میکنم و وقتی تو را نمیبینم، هیچ چشمی به سمت دیگری ندارم.
هوش مصنوعی: هزاران تصویر از لیلی در ذهنم است و از گلزار تو رنگی از عقل مجنونها در من وجود دارد و از نوشیدنی تو بویی به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: در جایی که هویت تو وجود دارد، هیچ صدایی از دیگران نمیتواند تاثیری بر آن بگذارد.
هوش مصنوعی: قمری که در باغ تو به خاطر تو ناله میزند، چقدر شبیه به زاغی است که با صدای بلند فریاد میزند و بیانگر حالتی از شور و شوق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی
بدخو چرا شدستی آخر مرا نگویی
در نیکویی تمامی در بدخویی بغایت
یارب چه چشم زخمست خوبیت را نکویی
گه دوستی نمایی گه دشمنی فزایی
[...]
ای طره های خوبان از نافه تو بویی
هژه هزار عالم در عرصه تو گویی
چون شمع جمله دادی پروانه غمت را
وانگه ز تو ندیده پروانه هیچ رویی
حسن هزار لیلی از گلبن تو رنگی
[...]
ای آفتاب رویت از غایت نکویی
افزون ز هرچه دانی برتر ز هرچه گویی
گر نیکویی رویت یک ذره رخ نماید
دو کون مست گردد از غایت نکویی
یارب چه آفتابی کاندر دو کون هرگز
[...]
ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی؟
وی بوی مهربانی، وه از کدام بویی؟
گر چه غمت به خونم تعویذ می نویسد
تعویذ جانت سازم، ای آیت نکویی
پنهان مشو ز دلها، آتش زن آشکارا
[...]
هر کس به جست و جویی هر گوشه گفت و گویی
در پرده وصالش کس ره نبرده بویی
یک چند بت شکستند یک چند بت پرستند
در هر سری هوایی ما را هوای رویی
جایی که حاضر آید خوبان هر دو عالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.