فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «از من که تواند که رساند خبر آنجا؟» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ا» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: ملامتگو چه میگردد ز پی مجنون شیدا را؟ - نسازد هیچ عاقل تنگ بر دیوانه صحرا را
شماره ۲: عنان به دست شتاب است تا درنگ ترا - کسی چون صلح نفهمد زبان جنگ ترا
شماره ۳: آنکه کرد از داغ دل، روشن چراغ لاله را - بر دل من کاش میافزود داغ لاله را
شماره ۴: کی رسد هرگز گزند از چشم بد، خوب مرا - کز فروغ حسن نتوان دید مطلوب مرا
شماره ۵: مانع گریه نشد چشم مرا دیدن تو - تاب خورشید کجا خشک کند دریا را
شماره ۶: غم عشق تو در هر جا که محکم میکند پا را - بود اول حکایت این که جان خالی کند جا را
شماره ۷: همدرد زلیخا شده یعقوب وگرنه - کی این همه مهر است به فرزند، پدر را
شماره ۸: مست آن بزمم که خون دل شراب ناب اوست - مرغ آن باغم که پیکان غنچه سیراب اوست
شماره ۹: تا اشک تو بر عارض پرنور فرو ریخت - از رشک گلت آب رخ حور فرو ریخت
شماره ۱۰: باز دل پایبند دام کسیست - روز و شب گوش بر پیام کسیست
شماره ۱۱: بی غم چه گویمت که دلم چون در آتش است - لیلی به ناز رفته و مجنون در آتش است
شماره ۱۲: حسرت کشیم و آه دمادم متاع ماست - خون جگر نمکچش خوان وداع ماست
شماره ۱۳: منم که خون جگر، لالهزار باغ من است - جراحتی که ز مرهم فزوده داغ من است
شماره ۱۴: در دلم مهر تو بهر دگری جا گذاشت - در سرم آتش سودای تو سودا نگذاشت
شماره ۱۵: از جوش دلم دیده پر از پاره خون است - در چشم ترم هر مژه فواره خون است
شماره ۱۶: افروختی ز باده و رنگ بتان شکست - یک گل شکفت و رونق صد گلستان شکست
شماره ۱۷: چشم من چارست تا جانانهای پیدا شود - مردم چشم مرا همخانهای پیدا شود
شماره ۱۸: به بزم، چهره ز می برفروختن دارد - که شمع، راه به مجلس ز سوختن دارد
شماره ۱۹: نه اشک است این که هر ساعت ز چشم من فرو ریزد - به جای آب، اخگر چشمم از دامن فرو ریزد
شماره ۲۰: دلم را صبحدم آواز نی دیوانه میسازد - مرا این صوت خوش، از خویشتن بیگانه میسازد
شماره ۲۱: بی جمالت چشمم از خون خجلت جیحون دهد - دور از آن لب، در مذاقم باده طعم خون دهد
شماره ۲۲: هرگه نسیم زلف تو سوی چمن رود - بویی دهد به گل، که گل از خویشتن رود
شماره ۲۳: چه بخت است این که داغ از سینهام پهلو بگرداند - به گلشن گر گذارم رو گل از من رو بگرداند
شماره ۲۴: اجزای من چو لاله گر از هم جدا شود - هر جزو آن به داغ دگر مبتلا شود
شماره ۲۵: پیش از اینش نظری با من درویش نبود - این زمان هست نگاهی که ازین پیش نبود
شماره ۲۶: تا هست دل، بجز تو کسی دلبرم مباد - ور پیچم از خیال تو گردن، سرم مباد
شماره ۲۷: ز دل پیش از فراقت آه دردآلود برخیزد - به هرجا برفروزد آتش آنجا دود برخیزد
شماره ۲۸: مگر فردا به قتلم خواهد آمد یار کز هر سو - به گوشم امشب آواز مبارکباد میآید
شماره ۲۹: سنگ در کارست تا دیوانه پیدا میشود - هرکجا شمعیست صد پروانه پیدا میشود
شماره ۳۰: تا ز گشت گلشن آن آشوب دلها یاد کرد - بلبل از گل گشت و قمری سرو را آزاد کرد
شماره ۳۱: به من خدنگ ترا سر فرو نمیآید - منش به جان روم از پی گر او نمیآید
شماره ۳۲: کسی کجا خبر از حال زار من دارد؟ - خبر ز حال دلم کردگار من دارد
شماره ۳۳: از چاک دلم خنده غمآلود برآید - آری، که ز ماتمکده خشنود برآید؟
شماره ۳۴: به گرد خویش، هجوم غزال میبینم - چو یاد چشم توام در خیال میآید
شماره ۳۵: مباش در پی مردم چو چشم عیباندیش - چو کرم پیله فرو بر سری به خانه خویش
شماره ۳۶: کجا تاب آورد در پیش اشک دیدهفرسایم؟ - دواند ریشه گر چون شمع، مژگان تا کف پایم
شماره ۳۷: چه حسرتها خورند ارباب عشرت بر سراپایم - اگر بینند در پا خار و بر سر داغ سودایم
شماره ۳۸: بهتر آن است که بی نشو و نما خاک شویم - گرچه از خاک پی نشو و نما خاستهایم
شماره ۳۹: غم رفت از دل من و از سینه داغ هم - مهتاب نیست کلبه ما را چراغ هم
شماره ۴۰: بر امید صبر، دور از بزم یار افتادهام - دادهام با خود قراری کز قرار افتادهام
شماره ۴۱: عشق کو تا ز ره کعبه ره دل گیرم - چون برهمن به در پتکده منزل گیرم
شماره ۴۲: جز دود محبت که بود نور چراغم - آموخته بوی دگر نیست دماغم
شماره ۴۳: دل که ربود از برم، ساغر میپرست من - گفتمش از که خواهمش، گفت ز چشم مست من
شماره ۴۴: گر صبا را ره نبودی در گلستان کسی - اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
شماره ۴۵: ندیدم در چمن هرچند گردیدم سر خاری - کزو در سینه مجروح بلبل نیست آزاری
شماره ۴۶: تا به کی بر لب به جای باده خون آرد کسی - گر به گلچیدن رود، داغ جنون آرد کسی
شماره ۴۷: آمدی و حسرت وصلم ز دل برداشتی - حسرتی بود از وصال آن هم به من نگذاشتی
شماره ۴۸: جایی که تویی نیست کسی را گذر آنجا - از من که تواند که رساند خبر آنجا؟
شماره ۴۹: به خود هم رشک دارم در خیال سرو آزادش - روم اول ز خویش آنگه به کام دل کنم یادش