گنجور

 
قدسی مشهدی

همدرد زلیخا شده یعقوب وگرنه

کی این همه مهر است به فرزند، پدر را

چشم از مژه گو در کمرش پنجه مینداز

هرگز نکند شانه کسی موی کمر را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode