شام خطت گرفته ز صبح آفتاب را
زان روز خوش نمانده جهان خراب را
بر نام هیچکس رقم روز خوش نبود
خواندیم هر دو رو ورق آفتاب را
بیغم نفس نمیکشم و جای عیب نیست
گر دردکش به لای برآرد شراب را
از سوختن منال چو بردی به غم پناه
نسپرده کس به شعله امانت کباب را
ساغر مدد ز باطن مینا طلب کند
صبح است پیر و پیش قدم آفتاب را
قدسی دلم خلل نپذیرد ز حادثات
نتوان خراب کرد سرای خراب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از ناراحتی و نومیدی میپردازد. شاعر با اشاره به زیباییهای صبح آفتاب، تأکید میکند که روزهای خوشی دیگر وجود ندارند و دنیا به خرابی دچار شده است. او بر این نکته تأکید میکند که هیچکس روزهای خوب را تجربه نکرده و در کنشهای خود غم را احساس میکند. همچنین، اشاره به پناه بردن به نوشیدنیها به عنوان راهی برای فرار از درد دارد و نگرانی از سوختن دل در شعلههای غم را بیان میکند. شاعر در نهایت، بر ناگسستنی بودن دل قدسی خود از حوادث تأکید میکند و میگوید که نمیتوان سرای خراب خود را خرابتر کرد.
هوش مصنوعی: شام به معنای شب و خطت به معنای مرز و خط است. در اینجا به طور استعاری، شب به مشکلات و دشواریها و روز به خوشیها و روشناییها اشاره دارد. این بیت به مفهوم این است که مشکلات و عذابها به قدری زیاد است که روزهای خوب و خوشی به زودی به پایان میرسند و دنیا در حال نابودی است. زمانی که نور و روشنی آفتاب کاهش مییابد، فقط آثار و نشانههای خوشی و زیبایی از بین میرود و مشکلات به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در هیچکس نامی از روزهای خوش دیده نمیشود، هر دو ورق را زیر نور آفتاب خواندیم.
هوش مصنوعی: بیدغدغه هستم و نگران نیستم، اگر کسی که در رنج است، شراب را به من هدیه دهد، هیچ مشکلی در این نیست.
هوش مصنوعی: از غم و سوختن من نگران نباش، چرا که هیچکس در آتش دلتنگی من به من کمک نکرده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که در آغاز صبح، نوشیدنی یا می، به صورت باطنی و معنوی از ظرف مینا درخواست میشود. در این زمان، پیر دانا و تجربهدار نیز پیش و جلوتر از آفتاب به نظر میرسد. بدین معنا که نور و روشنایی آغاز روز، بر وجود و نگاه آن انسان آگاه تاثیر میگذارد و او به نوعی هدایتگر و راهنمای دیگران در این بیداری و روشنایی صبحگاهی است.
هوش مصنوعی: دل پاک و مقدس من تحت تأثیر مشکلات و حوادث قرار نمیگیرد و هیچکس نمیتواند این خانه ویران را خرابتر کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را
وی بر خطا گزیده طریق صواب را
در مستی ار ز بنده خطایی پدید شد
مست از خطا نگردد واجب عقاب را
گر در گذاری از تو نباشد بسی دریغ
[...]
ساقی کمی قرین قدح کن شراب را
مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را
جام از قیاس آب و می از جنس آتش است
ساقی نثار مرکب آتش کن آب را
بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن
[...]
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
برقع فروهلد به جمال آفتاب را
گویی دو چشم جادوی عابدفریب او
بر چشم من به سحر ببستند خواب را
اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
[...]
دیوانه می کنی دل و جان خراب را
مشکن به ناز سلسله مشک ناب را
بی جرم اگر چه ریختن خون بود و بال
تو خون من بریز ز بهر ثواب را
بوی وصال در خور این روزگار نیست
[...]
زان پیش کاتصال بود خاک و آب را
عشق تو خانه ساخته بود این خراب را
مهر رخت ز آب و گل ما شد آشکار
پنهان به گل چگونه کنند آفتاب را؟
تا کفر و دین شود، همه یک روی و یک جهت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.