شمارهٔ ۹۱
نباشم راحت از دستت چه در خواب و چه بیداری
به هرجا رو کنم آنجا تو دست سلطنت داری
سراپای وجود خود بسی در سال و مه گشتم
به غیر از تو به ملک دل ندیدم هیچ دیّاری
به چشم دل چه من دیدم دل موری عیان دیدم
سلیمانی در او اندر به کار مملکت داری
ز اشراقات انوار جمالش محو و هم هیچم
بمانند سراجی کش بر خورشید بگذاری
دلی باقی بود یارب که زلف آن مه نخشب
نگیرد بند و زنجیرش به صد نیرنگ و طراری
مکن از می پرستی مَنعم ای زاهد که درعالم
فکنده نرگس مست نگارم طرز هشیاری
چو روی خود در آئینه ببیند آن جفا گستر
غبار از سوز دل گردید هم چون ابر آزاری
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...