ساقی بیا که باز خراب است حال ما
پیش آر باده ای صنم بیزوال ما
جامی بده که دست نشاطی بهم زنیم
شد خشک در قفس همه اعضا و بال ما
ما در غم تو روز شب ای بیوفا و تو
در خاطرت نمیرسد اصلاً خیال ما
ما خانهزاد محنت و اندوه و ماتمیم
فارغ نشین که دهر ندارد مثال ما
از چشمهسار، قطره آبی نخوردهایم
از آن به شیشه جلوه نماید ، نهالِ ما
قصاب دم مزن که به جایی نمیرسد
فریاد نارسای تو و قیل و قال ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بسته دانش تو زبان سوآل ما
ناکرده شرح پیش تو معلوم مآل ما
شام و سحر تصور آثار صنع تست
نقش نگار خانه خواب و خیال ما
درک حقیقت تو محالست بر خیال
[...]
در سیر و دور می گذرد ماه و سال ما
چون گردباد ریشه ندارد نهال ما
ذاتی است روشنایی ما همچو آفتاب
نقصی نمی رسد به کمال از زوال ما
در حفظ آبرو ز حبابیم تشنه تر
[...]
بالید از رخ تو دل پر ملال ما
از آفتاب به در شد آخر هلال ما
ما ریشه در زمین قناعت دوانده ایم
چون شمع آب میخورد از خود نهال ما
بر چهره شکسته ما، رنگ تهمت است
[...]
از ترک آرزو بفزاید کمال ما
چون موج پرفشاندن دستی ست بال ما
عاشق فریب نیست بت خردسال ما
چون بار دل کشد صنم نونهال ما
از خویش رفتگان ره جستجوی دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.