سرور سینه من از فروغ روی تو بود
ولی بسوخت بدرد تو جان غم فرسود
کجاست سرور رندان فقیر میر غیاث؟
کجاست عاشق حق، رند عاقبت محمود؟
بهر نفس که نمود او ز مهر روی بمن
چه گویم آنکه ازان رو مرا چه روی نمود؟
بهر سخن که همی گفتمی ز سر خدا
درین دیار مرا محرمی بجز تو نبود
کنون بجمله خراسان کسی نمی بینم
که پهلوی تو نشیند ببارگاه شهود
دریغ یار گرامی! دریغ عمر عزیز!
ز قاسمی بروانت سلام باد و درود
بقا بقای خدا باد و ملک خدا
چه حاصلست ازین پنج روزه معدود؟
گر آدمی بجهان صد هزار سود کند
ولی چو عاقبت الامر رفتنست چه سود؟
دو روزه عمر اگر صرف راه یار کنی
زهی سعادت جاوید و دولت مسعود!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق عشق و دلتنگی خود میپردازد. او از سرور و شادیای که در سایه محبوبش تجربه کرده، یاد میکند اما از درد و غم ناشی از دوری او نیز سخن میگوید. شاعر با اشاره به دوستان و یاران فقیر خود، حسرتی از فقدان محبوب و گرامیاش را ابراز میکند. همچنین به بیمعنایی زندگی و لذتها به دلیل گذرا بودن عمر اشاره کرده و بر این نکته تأکید میکند که اگر عمر به راه عشق صرف شود، باعث سعادت و کامیابی جاودانه خواهد بود. در نهایت، شاعر دعا و آرزوی بقا برای محبوب و ملک او میکند.
هوش مصنوعی: شادی و روشنی قلب من از درخشش چهره تو بود، اما الان به خاطر درد تو جانم به شدت رنج میکشد و عذاب میکشد.
هوش مصنوعی: این بیت به جستجوی یک شخص خاص اشاره دارد که ترکیبی از شادی و زهد را در خود دارد. شاعر دنبال کسی است که در عین فقیر بودن، خوشحال و بیخیال باشد و به عشق و حقیقت ایمان داشته باشد. به نوعی، این جستجو برای یافتن یک انسان کامل و والا در میان افراد عادی و رندهاست.
هوش مصنوعی: هر بار که او با محبتش به من نگاه میکند، چه بگویم درباره حالتی که من از عشق او به وجود آمدهام؟
هوش مصنوعی: هر بار که دربارهی مسائل مختلف صحبت میکردم و از عمق وجودم سخن میگفتم، در این دنیا کسی جز تو نبود که بتوانم با او این احساسات و افکار را در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: اکنون در تمام خراسان، کسی را نمیبینم که در کنار تو در جایگاه شهود نشسته باشد.
هوش مصنوعی: ای کاش یار عزیزم پیش من بود! ای کاش عمر گرانبهایم نیز از دست نرود! سلام و درود بر قاسمی که به شما رسیده است.
هوش مصنوعی: دوام و ماندگاری تنها از آن خداست و چه ارزشی دارد این دنیای فانی که فقط پنج روز عمر دارد؟
هوش مصنوعی: اگر انسان در دنیا به هزاران کار مفید و سودمند بپردازد، اما در پایان کار، سرانجامش رفتن به سوی مرگ باشد، این همه سود چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: اگر عمر کوتاه خود را در راه محبت و خدمت به محبوب صرف کنی، خوشبختی و سعادت جاودانی نصیبت خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.