گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

شاه رستم را درودی میفرستم با سلام

زانکه کس رامثل او فرزند فرزندی نبود

میر رستم، شه محمد، شاه روحانی صفت

رفت ازین ویرانه و تن برد تا دار خلود

دید جنت با هزاران فر و زیب آراسته

میل ازین عالم برید و اندر آن عالم فزود

یا الهی، جان پاکش را بجنت شاد دار

یا غیاث المستغیثین، در خلود و در شهود

روی پنهان کرد و پنهان شد ز ما آن نور چشم

سال اندر هشتصد و سی و سه بد کین رو نمود

با وجود جاه و حرمت علم می جست ازاله

آشنای یار گشت و نور عرفانش ربود

هرکجا ذکر تو می‌گویند در افواه خلق

قاسم خسته روان می‌راند از دیده دو رود