دلا، ز باده و خُمخانهٔ که میپرسی؟
ز چشم و غمزهٔ مستانهٔ که میپرسی؟
هزار خانه برانداخت عشق عالمسوز
درین خرابه تو از خانهٔ که میپرسی؟
گذشت نوبت کیخسرو و فریدون شد
درین دیار تو افسانهٔ که میپرسی؟
تو جان جمله جهانی و شاه موجودات
به جان تو که ز جانانهٔ که میپرسی؟
هزار بحر پر از موج درناب خوشاب
گدای تست، ز دردانهٔ که میپرسی؟
تراست رُتبَتِ «سبحانی اعظم الشانی»
ز جعد گیسو و از شانهٔ که میپرسی؟
گذشت قصر جلالت ز سقف عرش مجید
زهی کمال! ز کاشانهٔ که میپرسی؟
تو شمع جانی و جان جهان چو پروانه
درین میانه ز پروانهٔ که میپرسی؟
به پیش قاسم بیدل، که بحر جرعه اوست
ز جام باده و پیمانهٔ که میپرسی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت باده و عشق اشاره میکند و از عشق به عنوان نیرویی سوزاننده نام میبرد که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد. او دربارهی محبوب واقعی صحبت میکند و از جایگاه والای آن در عالم وجود یاد میکند. همچنین به عشق و جذابیت میبالد و به این نکته اشاره میکند که تمام زیباییها و احساسات در این عشق نهفتهاند. شاعر در نهایت به مقام و منزلت معشوق و زیباییهای او پرداخته و عشق را بالاترین و زیباترین حقیقت میداند.
هوش مصنوعی: ای دل، از شراب و میخانه میپرسی؟ یا از طرز نگاه و اشارههای عاشقانه میپرسی؟
هوش مصنوعی: عشق عظیم و پرحرارت باعث شده است تا هزاران خانه و کانون را ویران کند. حالا در این ویرانی، تو از کدام خانه و مکان صحبت میکنی؟
هوش مصنوعی: زمانهٔ کیخسرو و فریدون سپری شده و حالا در این سرزمین تو تنها افسانهٔ آنها را میپرسی؟
هوش مصنوعی: تو روح همه جهان هستی و پادشاه موجودات هستی. اکنون از تو میپرسم که از کدام جان یافته شده میپرسی؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در دنیای پر از چالشها و سختیها، شخصی که در جستجوی یک چیز با ارزش و دلپذیر است، با احساساتی از جمله درد و اشتیاق مواجه است. از طرفی اشاره به وجود مرواریدی نادر و ارزشمند دارد که میتواند همگان را جذب کند و گویندۀ شعر به جستجوگری که در پی آن است، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: تو برتری خود را از عظمت صفات خداوند و زیباییهای خلقت نشان میدهی، نه از طریق حالت گیسوان و شانهات.
هوش مصنوعی: عظمت و جلالتو از بالاترین عرش آسمان هم عبور کرده است و این نشان از کمال تو دارد. حالا از چه جایگاهی دربارهٔ خانهٔ تو صحبت میکنی؟
هوش مصنوعی: تو همچون شمعی هستی که جان را روشن میکند و جان جهانی مانند پروانهای در این میان است. حالا از چه پروانهای در این موقعیت صحبت میکنی؟
هوش مصنوعی: به پیش قاسم بیدل برو، چرا که او دریایی از عشق و احساس است، و اگر از او دربارهٔ شراب و نوشیدنی میپرسی، باید بدانی که او خود سرچشمهٔ این لذتهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا ز نرگس مستانهٔ که میپرسی؟
سری به خواب خوش، افسانهٔ که میپرسی؟
اسیر سلسله تست عالمی، لیکن
تو حالت دل دیوانهٔ که میپرسی؟
مگو که یار دگر خانه ساخت در دل تو
[...]
به شب فروخته رو خانهٔ که میپرسی
به شمع ره سوی کاشانهٔ که میپرسی
به عشوه در حرم کعبه پرسیم خانه
چه کعبه و چه حرم خانهٔ که میپرسی
ز زلف و خال تو دلهای ما گرفتارند
[...]
بگو به یار که کاشانهٔ که میپرسی
منم خراب تو ویرانهٔ که میپرسی
حدیث زلف تو امشب حکایتی است دراز
تو خوابناک ز افسانهٔ که میپرسی
منم که خلوت دل کردم از غمآبادت
[...]
خراب گشته ز ویرانه که می پرسی
شکایت از دل دیوانه که می پرسی
ز شیخ و شاب نسبنامه که می جویی
حدیث عاقل و دیوانه که می پرسی
اگر چراغ نباشد گلاب کی باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.