گنجور

 
قاسم انوار

دلا، ز باده و خُم‌خانهٔ که می‌پرسی؟

ز چشم و غمزهٔ مستانهٔ که می‌پرسی؟

هزار خانه برانداخت عشق عالم‌سوز

درین خرابه تو از خانهٔ که می‌پرسی؟

گذشت نوبت کیخسرو و فریدون شد

درین دیار تو افسانهٔ که می‌پرسی؟

تو جان جمله جهانی و شاه موجودات

به جان تو که ز جانانهٔ که می‌پرسی؟

هزار بحر پر از موج درناب خوشاب

گدای تست، ز دردانهٔ که می‌پرسی؟

تراست رُتبَتِ «سبحانی اعظم الشانی»

ز جعد گیسو و از شانهٔ که می‌پرسی؟

گذشت قصر جلالت ز سقف عرش مجید

زهی کمال! ز کاشانهٔ که می‌پرسی؟

تو شمع جانی و جان جهان چو پروانه

درین میانه ز پروانهٔ که می‌پرسی؟

به پیش قاسم بی‌دل، که بحر جرعه اوست

ز جام باده و پیمانهٔ که می‌پرسی؟

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
امیر شاهی

دلا ز نرگس مستانهٔ که می‌پرسی؟

سری به خواب خوش، افسانهٔ که می‌پرسی؟

اسیر سلسله تست عالمی، لیکن

تو حالت دل دیوانهٔ که می‌پرسی؟

مگو که یار دگر خانه ساخت در دل تو

[...]

جامی

به شب فروخته رو خانهٔ که می‌پرسی

به شمع ره سوی کاشانهٔ که می‌پرسی

به عشوه در حرم کعبه پرسیم خانه

چه کعبه و چه حرم خانهٔ که می‌پرسی

ز زلف و خال تو دل‌های ما گرفتارند

[...]

شاهدی

بگو به یار که کاشانهٔ که می‌پرسی

منم خراب تو ویرانهٔ که می‌پرسی

حدیث زلف تو امشب حکایتی است دراز

تو خوابناک ز افسانهٔ که می‌پرسی

منم که خلوت دل کردم از غم‌آبادت

[...]

اسیر شهرستانی

خراب گشته ز ویرانه که می پرسی

شکایت از دل دیوانه که می پرسی

ز شیخ و شاب نسبنامه که می جویی

حدیث عاقل و دیوانه که می پرسی

اگر چراغ نباشد گلاب کی باشد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه