من عشقم و عشق من چه پرسی؟
جانم همگی، ز تن چه پرسی؟
از سر تا پای محو یارم
اینست سخن، سخن چه پرسی؟
از پرتو آفتاب حسنش
کارم همه شد حسن، چه پرسی؟
پروای مدیح دوست هم نیست
از دشمن طعنه زن چه پرسی؟
از غمزه یار فتنه برخاست
زان غمزه پر فتن چه پرسی؟
ذرات وجود مست عشقند
از باده ذوالمنن چه پرسی؟
قاسم، که فنا شدست، از وی
افسانه ما و من چه پرسی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و شگفتیهای آن است. شاعر از عشق خود میگوید و مینویسد که تمام وجودش تحت تأثیر محبوبش است. او بیان میکند که هیچچیز دیگری جز عشق برایش اهمیت ندارد و در دنیای عشق غرق است. حتی به انتقادها و طعنهها هم اهمیتی نمیدهد، زیرا تمام وجودش در سرمای عشق است و میخواهد از این حالت سرمستی و شوق زندگی کند. در نهایت، شاعر به فنا و از بین رفتن خود در عشق اشاره میکند و این نابودی را امری زیبا و شاعرانه میداند.
هوش مصنوعی: من عشق هستم و عشق من را چه نیازی به سوال کردن است؟ جانم تمام وجودم است، از جسمم چه نیازی به پرسش داری؟
هوش مصنوعی: من تمام وجودم در عشق یارم غرق شده است، پس دیگر از من درباره کلام و سخن چه میپرسی؟
هوش مصنوعی: وجود او مانند نور آفتاب است که تمام زیباییها را تحت تاثیر قرار میدهد. حالا چه نیازی به سوال کردن داری وقتی همه چیز تحت تاثیر زیبایی اوست؟
هوش مصنوعی: نگرانِ ستایش دوست نیستم، حتی از دشمنی که طعنه میزند چه پرسشی میکنی؟
هوش مصنوعی: به خاطر نگاهی که یار به من کرد، آشوبی به پا شد. حالا از نگاه این یار باید چه انتظاری داشت؟
هوش مصنوعی: اجزای وجود دچار شوق و عشق هستند، حالا از نعمتهای بیپایان چه سوالی داری؟
هوش مصنوعی: قاسم که دیگر وجود ندارد، از او چه داستانی میخواهی بپرسی?
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.