زمانی یار شو، گر یار باشی
اگر با ما نباشی با که باشی؟
دلم را از تو دوری نیست ممکن
که جان را خواجه ای و خواجه تاشی
چو مردان با معاد خویش رفتند
تو سر پوشیده در بند معاشی
خبر از وحدت جانان نداری
که هر دم خاطر نومی خراشی
چو جامت میدهد دلدار می نوش
که کفرست اندرین حالت تحاشی
چو مردان سر خود پوشیده می دار
مگو از قصه «لا حق و لا شی »
بهر حالت که هستی، قاسمی، شکر
که تا در راه او مشرک نباشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در رابطه با محبت و وصال الهی میپردازد. شاعر از یار میخواهد که اگر عشق و محبت دارد، به او بپیوندد و در کنار او باشد. او به پیروزی و اتصال به معاد اشاره میکند و میگوید که نباید در بند دنیای مادی گرفتار بود. در عوض، باید از وحدت با معشوق آگاه بود و به عشق و نوشیدن میپردازد. شاعر تأکید میکند که باید از دلبستگیهای مادی فاصله گرفت و حقیقت را درک کرد. همچنین، او به شکرگزاری در هر حالتی که هستیم، دعوت میکند و هشدار میدهد که در این مسیر نباید به شرک آلوده شویم.
هوش مصنوعی: زمانی با ما همراه شو، اگر که واقعاً دوست ما هستی؛ اگر در کنار ما نباشی، با چه کسی خواهی بود؟
هوش مصنوعی: دل من از دوری تو بینزار نیست، شاید جانم آزاد باشد، ولی عشق تو همچنان در دل من زنده است.
هوش مصنوعی: وقتی مردان به فکر دنیای دیگر و انسانیت خود هستند، تو هنوز درگیر مسائل مادی و پوشیده در آن هستی.
هوش مصنوعی: تو از وجود نیروی برتر بیخبر هستی، که هر لحظه یاد و خاطرهاش را در دل پوست میکند و میخراشد.
هوش مصنوعی: وقتی محبوبات به تو جام مینوشاند، بنوش، زیرا در این لحظه امتناع کردن نشانهی نافرمانی است.
هوش مصنوعی: عزت و احترام را حفظ کن و درباره مسائل بیاهمیت صحبت نکن.
هوش مصنوعی: هر چه وضعیتی که داری، در حالتی که هستی شکرگزار باش و مهمتر از همه اینکه در راه او به هیچ چیز غیر او وابسته نباشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو ازفرغول باید دور باشی
شوی دنبال کار و جان خراشی
از آن ترسم که فردا رخ خراشی
که چون من عاشقی را کشته باشی
چرا عاشق نباشی تا بباشی
برون از زاهدان رومی خراشی
ایا حرّی که دستت گاه بخشش
چو ابر بهمنست از سیم پاشی
شکاری کرده ام امروز زیبا
چنان کز سیم سروی بر تراشی
ولیک از شرم رویم می نماید
[...]
گهی در دل گهی در دیده باشی
دلم را خون کنی وز دیده پاشی
ز لوح خاطرم نقش بتان را
تراشیدی خوشا این بت تراشی
خریدار تو زان رو شد جهانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.