گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

ای آفتاب روی تو را پرده‌دار ماه

بر جمله دلبران جهان خسروی و شاه

ما گر کنیم طاعت و گر معصیت کنیم

جان‌ها ز لطف و از کرم توست در پناه

دنیا به شور آید و عالم تبه شود

آن دم که در عداوت من کژ نهی کلاه

ای سرو ناز، تازه و تر می‌روی، دمی

خوش باشد ار به سوی غریبان کنی نگاه

فرمان عشق هر چه که باشد بدان رویم

ما بنده‌ایم و صولت عشق تو پادشاه

در راه عشق کشتن و آویختن بود

رنگی دگر نباشد بالاتر از سیاه

گفتند عارفان که: ادب را نگاه دار

از قول پیر مدرسه و اهل خانقاه

مقصود هر دو کون ببخشد به یک زمان

از دوست غیر دوست مرادی دگر مخواه

تو پادشاه عشقی و قاسم گدای توست

دل‌ها نگاه دار، که اینست شاهراه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode