بر بیدلان گذشت و نکرد این طرف نگاه
ماییم در زمانه دلی و هزار آه
ای پادشاه حسن، که دلها گدای توست
دلها نگاه دار، که اینست شاهراه
سودای چشم مست تو در حد ما نبود
دل بر امید آن کرم افتاد در گناه
از پا فتادهام من درویش، دست گیر
ای رهنمای دل، به کجا آورم پناه؟
روی تو مصحفیست ز آیات دلبری
«قَدْ فازَ مَنْ رَآهُ و طوبی لِمَنْ تَلاه »
سرمایه سعادت جاوید عاشقیست
«یا مَعْشَرَ السَّعادَةِ حَیّوا عَلَی الصَّلاة»
بی روی تو، که مردم چشم زمانه است
در چشم قاسمست جهان سر به سر سیاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قطعه شعری، شاعر از بیتوجهی و غفلت دیگران نسبت به دلنوازی و زیباییهای عشق سخن میگوید. او از احساس تنهایی و اشتیاقش به محبت آدمی خاص (پادشاه حسن) صحبت میکند و درخواست کمک و پناه میکند. او بر اهمیت عشق و دلبستگی تأکید کرده و میگوید که با نبود آن محبوب، زندگی تاریک و ناامیدکننده است. در نهایت، عشق را سرمایهای برای سعادت جاوید میداند و به دعوت به عشق و نماز پناه میبرد.
هوش مصنوعی: او به بیدلان گذشت و حتی نگاهی به ما نینداخت، ما اکنون در این دنیا دلی داریم و هزاران آه در سینه.
هوش مصنوعی: ای پادشاه زیبایی، که دلها به عشق تو محتاجند، دلها را حفظ کن، زیرا این راهی است که به حقیقت میرسد.
هوش مصنوعی: اشتیاق و علاقهای که از نگاه خمار تو در دل ما بود، فراتر از توانایی ما بود. دل ما به امید لطف و مهربانی تو به گناه افتاده است.
هوش مصنوعی: من در حالتی از خستگی و ضعف هستم و به کمک نیاز دارم. ای راهنمای دل، به من یاری کن و نشان بده به کجا میتوانم پناه ببرم.
هوش مصنوعی: چهره تو مانند کتابی زیباست که پر از نشانههای عشق و دلربایی است. خوشا به حال آن کس که تو را ببیند و خوشبختی بر او ریزد.
هوش مصنوعی: سرمایه و منبع اصلی خوشبختی دائمی، عشق و عاشقی است. ای جمعی از خوشبختان، به نماز و عبادت توجه کنید و آن را گرامی دارید.
هوش مصنوعی: بدون چهره تو، مردم دنیا در چشم قاسم مثل دیدهای تاریک هستند. جهان به طور کلی در غم و اندوهی عمیق فرو رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من موی خویش را نه از آن می کنم سیاه
تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه
چون جامهها به وقت مصیبت سیه کنند
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
ای نیکخوی مردم ای نیک خوی شاه
تو نیکخواه شاه و ترا بخت نیکخواه
اندر میان رزم نمانی مگر بشیر
اندر میان بزم نمانی مگر بماه
هم آلت نبیدی و هم آلت سلاح
[...]
ای روی تو به خوبی افزون ز مهر و ماه
بهرام روز باده بهرام رنگ خواه
اندوه این جهان مخور ای ماه شاد باش
کامروز شادمانست از تخت و تاج شاه
افروخته ست طبعش و افراخته محل
[...]
ای یک غلام تو به گه حرب صد سپاه
اندر جوار جاه تو اسلام را پناه
مقبلترین عالمی و طالع تو را
هشت آسمان معسکر و هفت اختران سپاه
موج سخاوت تو رسیده به شرق و غرب
[...]
چون در هوای دل تن من گشت پادشاه
آمد به پیش سینه من از سفه سپاه
لشکرگه سفاهت من عرضه داد دیو
من ایستاده همبر عارض بعرضه گاه
دیو سیه گلیم بران بود تا کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.