گنجور

 
قاسم انوار

«کان الله » گفت و «کان الله له »

وصف مستان طریقت در وله

یعنی از هستی خود فانی بباش

بعد از آن خوش رو، که روشن گشت ره

راه روشن شد ز فیض آفتاب

زنگ ظلمت رفت با روی سیه

رمز اسرار طریقت فهم کن

وارهان جان را ز قلب ناسره

چل چله بنشست صوفی، ره نیافت

چلچله بهتر بود زان چل چله

خانه وا پرداز از غیر حبیب

دور از انصافست یار ده دله

قاسمی در بند زلف یار ماند

خوش بود دیوانگان را سلسله

 
 
 
عطار

کرد آن دیوانه رامردی سؤال

گفت هان چونی تو ای شوریده حال

گفت بر هر پهلوئی گشتم براه

هم بتر من آمدم بیگاه و گاه

مشاهدهٔ بیش از ۶۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
امامی هروی

حضرت جان پرور دستور شاه

ای باستحقاق گیتی را پناه

ای براق وهم با ارشاد فکر

بر سپهر قدر تو نابرده راه

وی ز تاب مهر تو خورشید روی

[...]

حکیم نزاری

غره شعبان سه شنبه چاشتگاه باده

باده‌شان فرمود دادن پادشاه

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه