گنجور

 
قاسم انوار

چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عمو؟

چه فتادت که روانی بسوی بحر چو جو؟

ایمن آباد خداوند جهانست این بحر

تو ازین بحر بجز موج فنا هیچ مجو

بخدا، گر سر مویی ز تو باقی باشد

ره بدریای معانی نبری یک سر مو

وصف حسنت نتوان گفت بصد شرح و بیان

مگر آیینه بگوید سخن روی برو

هر کسی را به خدا گرچه خدا داد جزا

«امنا» را «امناهم »، «فسقا» را «فسقوا»

عاشقانند که در بند عهود حقند

وصف ایشان چه توان گفت ز حال «صدقوا»؟

دوست در جلوه گری آمد و قاسم حیران

«کل من حیر فی العشق فقد اتصلوا»

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو

مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو

لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز

روی شسته بحشاشات و تراک و مازو

از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مولانا

همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو

چو مرا یافته‌ای صحبت هر خام مجو

همه سرسبزی جان تو ز اقبال دل است

هله چون سبزه و چون بید مرو زین لب جو

پر شود خانه دل ماه رخان زیبا

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو

امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو

امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم

جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو

هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج

[...]

ابن یمین

ای بخوبی رخ تو برده ز خورشید گرو

گشته طاق خم ابروی تو جفت مه نو

که شب از روز شناسد بیقین گر نبود

طره و چهره تو مایه ده ظلمت وضو

گر چو پروانه ز غم سوخت رقیبت چه غم است

[...]

سیف فرغانی

من چو از جان شده ام عاشق آن روی نکو

آخراین عشق مرا با تو سبب چیست بگو

از خودم بوی تو می آید واین نیست عجب

هرچه را با گل وبا مشک نهی گیرد بو

من چو با روی تو همچون مگسم با شکر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه