گنجور

 
قاسم انوار

مرآت اوست جمله ذرات کاینات

«یا عاشقین، قوموا، حیوا علی الصلات »

در کوی عشق او بادب رو، که گفته اند :

در طور عاشقی حسناتست سیئات

ای آرزوی جان، چه کنم من دوای دل؟

بی تو نه خواب دارم و نه صبر و نه ثبات

جان مست روی تست، که آن روی دلفروز

صبحیست از سعادت و روزیست از نجات

زار و نزار تست، دلم هر کجا که هست

جان دوستدار تست، اگر موت اگر حیات

بسم الله، ار بخون دلم مایلی بگو

روزی مبارک آمد و شب لیلة البرات

گفتند: قاسمی ز هوای تو جان نبرد

در خنده رفت یار و چنین گفت «مات مات »

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سوزنی سمرقندی

ای روز عید خلق وز خلق را نجات

بر تو بخیر باد و سعادت شب برات

باشد بلی بخیر و سعادت برات تو

چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات

در دیده مروت و اندر تن خرد

[...]

قوامی رازی

جبار عرش و فرش و قدیم صفات و ذات

معبود مملکت ملک کون و کاینات

ذاتی قدیم بوده ولیکن نه از قدم

حیی همیشه زنده ولیکن نه از حیات

بر آسمان چو مشعله از قدرتش نجوم

[...]

ادیب صابر

هرگز ندید چشم جهان روی مکرمات

کوته نشد ز دامن کس دست حادثات

بر زایران نگشت گشاده در عطا

بر اهل فضل بسته نشد راه نایبات

بی مجد دین صفی سلاطین نجیب ملک

[...]

حکیم نزاری

یک بوسه زان دو شکَرِ شیرین تر از نبات

ارزد به نزد من به همه ملکِ کاینات

خضر از کجا و خطِّ غبار تو از کجا

یک بوسه از لب تو و صد چشمه ی حیات

خواهد که احتراز کند از بلا خرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
ابن یمین

ای دیده در شناختن حال کاینات

باید که باشدت نظری از سر انات

بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان

نه از سر تهتک رأی از ره ثبات

زان هفت و زین چهار که مجموع یازده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه