ای عاشقان، ای عاشقان، هنگام آن شد کز جهان
مرغ دلم طیران کند بالای هفتم آسمان
کاشانه را ویران کنم، می خانه را عمران کنم
در لامکان جولان کنم، چون درکشم رطل گران
بر هم زنم بت خانه را، عاقل کنم دیوانه را
ساجد کنم بیگانه را، در پیش تخت شاه جان
دل را ز غم بی غم کنم، حق را بحق محرم کنم
مجروح را مرهم کنم، هستم طبیب مهربان
از رومیان لشکر کشم، مرکب بمیدان درکشم
شمشیر بران برکشم، برهم زنم هندوستان
از «لا» زنم در «لا» زنم، «لا» بر سر «الا» زنم
من بیخ «لا» را برکنم، چون دارم از «الا» نشان
سیمرغ قاف قربتم، شهباز دست قدرتم
غواص بحر حکمتم گوهر شناس انس و جان
بر کهربا لؤلؤ زنم، بر قصر قیصر «قو» زنم
از سوز دل «یاهو» زنم، تا آتش افتد در جهان
قاسم، سخن کوتاه کن، برخیز و عزم راه کن
شکر بر طوطی فگن، مردار پیش کرکسان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر عاشقان را دعوت میکند تا از دنیای مادی فراتر رفته و به جستجوی معانی والاتر بروند. او آرزوی پرواز به آسمان را دارد و میخواهد کلبه خود را ویران کرده و میخانهای تازه بسازد. شاعر به دنبال تحولی عمیق است؛ از نابودی بتها و نادانیها تا به وجود آوردن عشق و محبت. او خود را به عنوان طبیبی مهربان معرفی میکند که در پی شفا دادن جراحات روحی انسانهاست. با حسرت و اشتیاق، از قدرت و نفوذ خود صحبت میکند و در نهایت دیگران را به سوی مسیر درست دعوت میکند. در پایان، با شعری تمثیلی، او به خودداری از مسائل بیاهمیت و جستجوی معنای واقعی زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای دوستداران، زمان آن رسیده است که قلب من از این دنیا پرواز کند و به آسمان هفتم برود.
هوش مصنوعی: میخواهم خانهام را خراب کنم و به جای آن میخانهای بسازم. در فضایی بیمرز و آزاد رفته و زندگی کنم، چون وقتی که درگیر لذتها میشوم، احساس سنگینی و مسوولیت را فراموش میکنم.
هوش مصنوعی: من برمیگردم و بتخانه را ویران میکنم، عقل دیوانه را به او برمیگردانم و بیگانه را به سجده در برابر تخت جان شاه میآورم.
هوش مصنوعی: دل را از غم آزاد میکنم و به حقیقت نزدیک میشوم. زخمیها را درمان میکنم و در این مسیر، به عنوان یک پزشک مهربان به دیگران کمک میکنم.
هوش مصنوعی: از رومیان سپاهی برمیافرازم و به میدان نبرد میروم، با شمشیری برنده به مبارزه میپردازم و سرزمین هند را زیر پا میگذارم.
هوش مصنوعی: من از نداشتن (عدم) میزنم و بر نداشتن (عدم) تأکید میکنم و این «نه» را بر سر «جز» قرار میدهم. من ریشهی نداشتن را میکنم و میخواهم نشان و نشانهای از وجود حقیقی (وجود) داشته باشم.
هوش مصنوعی: پرندهی مقدس سیمرغ، نماد نزدیکی و ارتباط من با معشوق است. پرندهای که در بالای قلهها پرواز میکند و نمایانگر قدرت و اراده من در رسیدن به هدفهای بلند است. من نیز مانند غواصی در عمق دریاهای حکمتم، به دنبال جواهرات ارزشمند معرفت و دوستی با انسانها و روحها هستم.
هوش مصنوعی: من بر سنگ کهربا مروارید میزنم و بر قصرهای قیصر آواز قو سر میدهم. از شدت دلسوزی فریاد میزنم، تا اینکه آتش محبت در جهان برافروخته شود.
هوش مصنوعی: قاسم، خلاصه صحبت کن و آمادهی حرکت شو. برای طوطی شکر ببر، در حالی که مردار را به کرکسها میدهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
چون کرد پیشآهنگ را در زیر محمل ساربان
بر پشت پیشآهنگ شد از خیمه شمع کاروان
آن چون مه ناکاسته چون گلبن پیراسته
همچون بهشت آراسته روشن چو خرم بوستان
صافی تن او نسترن بویا بر او یاسمن
[...]
داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان
از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان
لا تحترق منی الجنان
لا تبل نفسی بالهوان
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم میرسد طبل رحیل از آسمان
نک ساربان برخاسته قطّارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفتهاید ای کاروان
این بانگها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.