ای ساقی دل و جان، ای نور چشم اعیان
ما توبها شکستیم، جامی بیار پنهان
ای آرزوی جانها، ای راحت روانها
یک دم بیا و بنشین، جامی بده و بستان
جامی دو سه بما ده، دل را ز غم رها ده
ای چشم پرفریبت سر خیل ترکتازان
زنهار! تانبازی منصوبه تصرف
کین جاست غرقه در خون جان و دل عزیزان
ای جان جان جانان، ای روح و راحت جان
ما را ز خویش بستان، زان غمزه های فتان
ما خوار و زار ماندیم، در انتظار ماندیم
یا برقعی برافگن، یا زلف را برافشان
قاسم چگونه گوید اوصاف حسن رویت؟
ماهیست در ثریا، لعلیست در بدخشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و آرزوهای عاشقانه پرداخته است. شاعر به ساقی (معشوق) عفق و زیبایی اشاره کرده و از او میخواهد تا جامی به او بدهد تا از غم رهایی یابد. او به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل و جان خویش اشاره کرده و از فراق و انتظار رنج میبرد. شاعر همچنین به ویژگیهای محبوبش اشاره کرده و به زیبایی و جاذبهاش تمجید میکند. در نهایت، او خواستار توجه و وصال معشوق است تا از این حال و روز رهایی یابد.
هوش مصنوعی: ای ساقی دل و جان، ای روشنی چشمهای ما، ما در عشق و محبت دلم شکستیم، بیا یک جام پنهانی بیاور.
هوش مصنوعی: ای که آرزوی زندگی و آرامش دلها هستی، یک لحظه بیا و بنشین، به من جامی بده و خودت نیز یکی بگیر.
هوش مصنوعی: بیا و به من چند جام بده تا دل را از غم آزاد کنم، ای چشمان فریبندهات، تو پیشتاز فرستندگان عشق هستی.
هوش مصنوعی: هشدار! اینجا جایی است که نباید به دشمنی و خیانت پرداخته شود، زیرا جان و دل عزیزان در این مکان به شدت در خطر است و در خون غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: ای جان محبوبم، ای روح و آرامش زندگی، از خودت ما را دور کن، به خاطر آن نگاههای فریبندهات.
هوش مصنوعی: ما در وضعیت بد و ناتوانی قرار داریم و به انتظار نشستهایم، یا اینکه آتش عشقمان را شعلهور کن، یا اینکه زلف من را به فراغت رها کن.
هوش مصنوعی: قاسم چگونه میتواند زیباییهای چهرهات را وصف کند؟ تو همچون ماهی در آسمان و مانند لعل در بدخشان هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حور حریر سینه کام روان حوران
چشمم چو بحر دارد دل جایگاه بحران
بر ماه لاله کارد بر لاله مشگ بارد
پر مشگ لاله دارد رخسار و زلفش الوان
بر سرو باغ دارد بر گل چراغ دارد
[...]
ای کامگار سلطان،انصاف تو به گیهان
گشته عیان
مسعود شهریاری،خورشید نامداری
اندر جهان
ای اوج چرخ جایت،گیتی ز روی و رایت
[...]
از دورهای گردون وز صنعهای یزدان
زیباترین عالم فرخترین کیهان
از نورهاست خورشید از طبعهاست آتش
از سنگهاست یاقوت از فصلهاست نیسان
از ماههاست روزه از روزهاست جمعه
[...]
ای معجزات موسی بنموده از گریبان
هم چشم تست فرعون ، هم زلف تست ثعبان
ای پیش روی خوبت حسن هزار یوسف
داری هزار یعقوب اندر هزار کنعان
ای خاسته بخوبی ، صد فتنه خاست از تو
[...]
ای امتان باطل بر نان زنید بر نان
وی امتان مقبل بر جان زنید بر جان
حیوان علف کشاند غیر علف نداند
آن آدمی بوَد کاو جوید عقیق و مرجان
آن باغها بخفته، وین باغها شکفته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.