من بجانان زنده ام، گر باز دانی این سخن
عاشقی باشی، یقین، از عاشقان ذوالمنن
چون شراب ناب عرفان نوش کردی: جم شدی
در طریقت محو باش و از حقیقت دم مزن
چونکه تو خود را شناسی، از در انصاف باش
گر بگویندت: سر مویی نداری، مو مکن
دوست گوید: با توام من، چون نمی بینی مرا؟
گویم: ای جان و جهان از پرده های ما و من
جمله ذرات جهان را رو بدان روی نکوست
بنده آن روی زیبا هم حسن، هم بوالحسن
جمله در تسبیح و در تقدیس مست حیرتند
صد هزاران لاله سیراب از صحن چمن
جان عارف در شهود حضرت حق الیقین
جان عاقل در میان عقده تخمین و ظن
سر توحید ازل بشنو ز «حی لایموت »
مدعی گر عاقلی جان پرور، این جا جان مکن
قاسمی از وصل جانان دولت جاوید یافت
چون میسر گشت جان را خلوت اندر انجمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و وصال الهی میپردازد. شاعر خطاب به عاشقان میگوید که اگر به راستی عاشق هستند، باید از حقیقت عشق غافل نشوند و در شناساندن خود به خود انصاف داشته باشند. او اشاره میکند که تمام وجود و ذرات عالم به زیبایی و عشق الهی تعلق دارند و عارفان در شهود حقیقت، فراتر از ظن و تخمین میرسند. در نهایت، شاعر بر این باور است که وصل با جانان، سرمنشا حقیقت و جاودانی است.
هوش مصنوعی: من به خاطر محبوبان زندهام و اگر این سخن را بفهمی، میتوانی مطمئن باشی که عاشق واقعی هستی و از عاشقان جوانمرد.
هوش مصنوعی: وقتی از دستاوردهای عمیق و ناب معنوی بهرهمند شدی، باید در مسیر خوبی که انتخاب کردهای غرق شوی و از بیان حقیقتهایی که ممکن است تو را از آن مسیر دور کند، خودداری کنی.
هوش مصنوعی: زمانی که خودت را بشناسی و به واقعیت وجودیت پی ببری، به عدالت رفتار کن. اگر کسی به تو بگوید که حتی سر مویی هم نداری، نسبت به آن واکنش نشان نده و بیجهت ستیزهجو نباش.
هوش مصنوعی: دوست میگوید: من با تو هستم، چرا مرا نمیبینی؟ من پاسخ میدهم: ای جان و جهان، این فاصلهها و موانع میان ما و من است که مانع دیدن تو میشود.
هوش مصنوعی: تمام ذرات جهان به سوی آن زیبایی و نیکی کشیده شدهاند. من نیز خدمتگزار آن چهره زیبا هستم که هم خوب و دلانگیز است و هم بینظیر.
هوش مصنوعی: تمام موجودات در حال ستایش و تقدیس هستند و در حیرت به سر میبرند. در این میان، صدها هزار لاله هستند که از آبهای چمن سیراب شدهاند.
هوش مصنوعی: روح عارف در درک حقیقت خداوند به یقین میرسد، در حالی که روح عاقل در میان تردید و گمان گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: به اصل و بنیاد یگانگی و خدایی گوش بسپار. اگر واقعاً عاقل هستی و زندگی را درک میکنی، اینجا جایی برای جان دادن و مرگ نیست.
هوش مصنوعی: قاسمی به خاطر وصال معشوقش زندگی جاودانی پیدا کرد، زیرا وقتی که به او رسید، توانست روحش را در تنهایی در جمعی آرام بیابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.