چه گویم؟ ای مسلمانان، چه گویم؟
در این میدان که سرگردان چو گویم
روان محزون و دل مجروح و تن زار
چو مویم اندرین ره، چون نمویم؟
زجوی تن ببحر جان رسیدم
بحمدالله کنون بحرم، نه جویم
مراد جانم از عالم تو بودی
ترا چون یافتم، دیگر چه جویم؟
بحمدالله که ناصح را خبر نیست
که من حیران آن رو از چه رویم؟
جهانی غرق درد درد گردد
اگر سنگی نیاید بر سبویم
برو، واعظ، مکن فریاد و مستی
تو مست خویشتن، من مست اویم
چو قاسم در بقای حق فنا شد
سخن کوتاه شد، دیگر چه گویم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بو که زین بحر خطر بیرون رویم
یا تمامت غرق بحر خون شویم
دم بدم ما بستهٔ دام نویم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
باش گفتا تا درین مجلس رویم
پند این مرد خدا را بشنویم
گفت خیز ای زن که تا همره رویم
جانب حجله به حکم شه شویم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.