گرچه در طور شریعت همه مأمورانیم
لیک در غور حقیقت همه ما میرانیم
هست امیدی که بناگاه بمقصود رسیم
که درین راه نرنجیم و نمی رنجانیم
گرچه راه خطرست این و توکل کردیم
مرکب جان بسرکوی بلا می رانیم
ناصحا، در شب و در روز دعا می گوییم
تا بری از سر ما سایه، که ما مستانیم
موج توفان ز دلم خاست، چه سازم؟ چه کنم؟
که درین موج بلا غرقه این توفانیم
هست امیدی که بفریاد رسی این جان را
آن زمانی که ز هجران تو اندر مانیم
گفت دلدار که: قاسم، منگر جای دگر
همه ماییم، اگر درد، اگر درمانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی وضعیت انسانها در دین و حقیقت میپردازد. شاعر بیان میکند که در ظاهر باید پیروی از شریعت کنیم، اما در عمق حقیقت، همه ما با مشکلات و رنجها مواجه هستیم. او به امید رسیدن به مقصود صحبت میکند و به دعا و توکل به خدا اشاره میکند. با وجود خطرات و چالشها، شاعر از امید به نجات و یاری خدا سخن میگوید. در نهایت، اشارهای به این دارد که همه ما در درد و رنج یکسان هستیم، اما در عین حال درمان و امید به بهبودی نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه در ظواهر دین همگی به انجام وظایف موظفیم، اما در عمق حقیقت، همگی به فنا و زوال میرسیم.
هوش مصنوعی: امید داریم که به سرعت به هدف برسیم، به شرطی که در این مسیر ناراحت نشویم و دیگران را هم ناراحت نکنیم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با وجود اینکه در مسیر خطر و دشواری قرار داریم، اما به توکل بر خداوند، با روح و جان خود به سمت چالشها و مشکلات میرویم.
هوش مصنوعی: ای موعظهگران، ما در شب و روز دعا میکنیم تا سایهات از سر ما دور شود، زیرا ما در مستی به سر میبریم.
هوش مصنوعی: دل من پر از آشفتگی و هیجان شده است و نمیدانم چه کار کنم. در این وضعیت بحرانی و پرخطر، احساس میکنم که در یک طوفان شدید غرق میشوم.
هوش مصنوعی: امید دارم که در زمان نیاز، برای نجات این دل که از دوری تو رنج میکشد، به فریادم بیایی.
هوش مصنوعی: دلبر گفت: قاسم، به جای دیگری نظر نکن، زیرا همه ما هستیم، چه در درد، چه در درمان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم
ور نه ما عشوه و ناموس کسی نستانیم
یوسفانند که درمان دل پردردند
که ز مستی بندانند که ما درمانیم
ور بدانند حق و قیمت خود درشکنند
[...]
خلق در ملک خدای از همه جنسی باشد
حاکمان خرده نگیرند که ما رندانیم
گر کسی را عملی هست و امیدی دارد
ما گداییم درین ملک نه بازرگانیم
ما گدای در جانان نه برای نانیم
دل بدادیم وبجان در طلب جانانیم
پای ما بیخ فرو برده بخاک در دوست
چون درخت ازچه بهر باد سری جنبانیم
روز وشب در طلب دایره جمعیت
[...]
ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم
دل به بیهوده بدگوی چرا رنجانیم
محرمی کو که به صاحب غرض از ما گوید
که دگر در حق ما هرچه تو گونی آنیم
زاهد آن به که گذارد به سر خود ما را
[...]
ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم
نام تو ورد زبانست و ز جانت خوانیم
گرچه ملّاح جهانیم به دریای غمت
چون وزد باد جفای تو به جان درمانیم
سرو سامان نبود مردم سودازده را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.