سوی می خانه میکشی دستم
عاشق و مفلس و تهی دستم
شهره کردی مرا بهر دو جهان
بزمانی که با تو بنشستم
من چه گویم؟ که در دیار غمت
عاشقم، صادقم، ز خود رستم
هرچه دارم فدای راه شماست
ماه در سی و ماهی در شستم
نفروشم بملک هر دو جهان
یوسفی راکه من خریدستم
پیش دیدار یار مهرافروز
جان ببازم که نیک سرمستم
قاسمی گشت فانی اندر راه
فانی مطلقم، اگر هستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش این کارنامه میبستم
تیر بوسید خامه و دستم
دوش در خواب دیو شهوت را
زیور دختری گسستستم
بیشک امروز شحنهٔ احداث
خواهد انصاف و من تهیدستم
جز به سعی تو دفع میناید
[...]
خواندم و سرّ هر ورق جستم
چون تورا یافتم ورق شستم
تو بلندی عظیم و من پستم
چکنم تا به تو رسد دستم
تا که سر زیر پای تو ننهم
نرسم بر چنان که خود هستم
تا چنین هستیی حجابم بود
[...]
بی خبر گشت عقل سرمستم
بیخود از جای خود برون جستم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.