گنجور

 
قاسم انوار

بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم

ولیک عاقبة الامر دل بمهر تو دادم

دری ز وصل گشادی، بروی من نظری کن

بیمن دولت وصل ببین که در چه گشادم؟

بیار جام مصفا، مگو حکایت فردا

نفس قبول کن از ما، دم این دمست، دم این دم

ز جور روی مگردان، که در طریقه رندان

حدیث عشق و سلامت نبوده است مسلم

رموز عشق بیان کن بپیش ما، که نگویند

مجردان طریقت حدیث عالم و آدم

طریق عشق و مودت ره فناست، فنا شو

سخن تمام شد این جا، «اذا اصبت فالزم »

ز جذب خاطر قاسم رقیب بهره ندارد

طریق صید نداند سگی که نیست معلم

 
 
 
فلکی شروانی

سپهر مجد و معالی محیط نقطه عالم

جهان جود و عوالی چراغ دوده آدم

خدیو کشور پنجم یگانه گوهر انجم

جم دوم کی اعظم خدایگان معظم

زحل محل و فلک عز، قدر مراد و قضا کین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فلکی شروانی
امامی هروی

بر اوج گنبد گردون ز موج لجه ی عالم

چو جرم زهره و تیر است و عین کوثر و زمزم

فروغ ساغر پهبا ز بزم داور گیبتی

شعاع جوهر جنجر ز، رزم خسرو اعظم

سپهر آخر شاهان جهان کشور شاهی

[...]

ابن یمین

که برد رونق کان و که داد خجلت قلزم

بجز طغایتمور خان جم دوم بتعظم

شهی که پای بر اورنگ خسروی چو رسیدش

سپهر افسر منت نهاد بر سر مردم

زفرط حکمت و رفعت چو آصف است و سلیمان

[...]

خواجوی کرمانی

رسید موکب کوکب مثال خسرو اعظم

پناه ملک سلیمان خدیو اعدل اکرم

سپهر مهر معالی مه سپهر معانی

فروغ دیده ی دولت چراغ دوده ی آدم

جمال دولت و دین نیکپی تهمتن ثانی

[...]

کمال خجندی

بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مردم

که من به ناز نو خو کرده ام نه ناز و تنعم

چو از دردت به در کعبه رفتم و بنشستم

کبوتری ز حرم بانگ برکشید که قم قم

مرا که می رسد از غیب صد لطیفه شیرین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه