بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم
ولیک عاقبة الامر دل بمهر تو دادم
دری ز وصل گشادی، بروی من نظری کن
بیمن دولت وصل ببین که در چه گشادم؟
بیار جام مصفا، مگو حکایت فردا
نفس قبول کن از ما، دم این دمست، دم این دم
ز جور روی مگردان، که در طریقه رندان
حدیث عشق و سلامت نبوده است مسلم
رموز عشق بیان کن بپیش ما، که نگویند
مجردان طریقت حدیث عالم و آدم
طریق عشق و مودت ره فناست، فنا شو
سخن تمام شد این جا، «اذا اصبت فالزم »
ز جذب خاطر قاسم رقیب بهره ندارد
طریق صید نداند سگی که نیست معلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از محبوب خود سخن میگوید و میگوید که اگرچه به هیچ کس دل نبسته، اما در نهایت دلش را به عشق او سپرده است. او از محبوب میخواهد که نگاهی به او بیندازد و تلخی دوری را برطرف کند. شاعر تاکید میکند که در عشق، باید به لحظهها توجه کرد و از زیباییهای حال لذت برد. او همچنین میگوید که مشکلات عشق، امری طبیعی است و کسی که در این راه پیش میرود باید آماده فنا و از خود گذشتگی باشد. در نهایت، شاعر به اهمیت آموزش و راهنمایی در عشق اشاره میکند و میگوید که بدون معلم، نمیتوان در این راه موفق بود.
هوش مصنوعی: هرچند به کسی محبت نکردم و دل ندادم، اما در پایان دل خود را به محبت تو سپردم.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از محبوبش میخواهد که در را به روی او بگشاید و نگاهی به او بیندازد. او میخواهد بگوید که با دیدار محبوب و وصل او، به چه اندازه خوشحال و مسرور شده است. در واقع، حس شکرگزاری و شادی خود را از وصال بیان میکند و به زیبایی حال خود اشاره دارد.
هوش مصنوعی: کاسهای پر از شراب بیاور، به آینده فکر نکن. فقط لحظه حاضر را دریاب و از این لحظه لذت ببر.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و سختی، روی خود را از محبت و عشق برمگردان، زیرا در مسیر اهل رندی، داستان عشق و سلامتی همیشه بهصورت مسلم و قطعی وجود نداشته است.
هوش مصنوعی: رازهای عشق را برای ما بازگو کن، تا کسانی که در تنهایی عشق هستند، از علم و دانش بیخبر نمانند.
هوش مصنوعی: مسیر عشق و محبت به نابود شدن میانجامد، پس خود را به فنا بسپار و اینجا سخن به پایان رسیده است. اگر به حقیقت رسیدی، بر آن پایبند باش.
هوش مصنوعی: قاسم به خاطر زیباییاش توجه بسیاری را جلب کرده و رقیبانش نمیتوانند از او بهرهمند شوند. کسی که در شکار مهارت ندارد، مانند سگی است که بدون معلم به دنبال طعمه میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپهر مجد و معالی محیط نقطه عالم
جهان جود و عوالی چراغ دوده آدم
خدیو کشور پنجم یگانه گوهر انجم
جم دوم کی اعظم خدایگان معظم
زحل محل و فلک عز، قدر مراد و قضا کین
[...]
بر اوج گنبد گردون ز موج لجه ی عالم
چو جرم زهره و تیر است و عین کوثر و زمزم
فروغ ساغر پهبا ز بزم داور گیبتی
شعاع جوهر جنجر ز، رزم خسرو اعظم
سپهر آخر شاهان جهان کشور شاهی
[...]
که برد رونق کان و که داد خجلت قلزم
بجز طغایتمور خان جم دوم بتعظم
شهی که پای بر اورنگ خسروی چو رسیدش
سپهر افسر منت نهاد بر سر مردم
زفرط حکمت و رفعت چو آصف است و سلیمان
[...]
رسید موکب کوکب مثال خسرو اعظم
پناه ملک سلیمان خدیو اعدل اکرم
سپهر مهر معالی مه سپهر معانی
فروغ دیده ی دولت چراغ دوده ی آدم
جمال دولت و دین نیکپی تهمتن ثانی
[...]
بکش به ناز مرا ای به غمزه آفت مردم
که من به ناز نو خو کرده ام نه ناز و تنعم
چو از دردت به در کعبه رفتم و بنشستم
کبوتری ز حرم بانگ برکشید که قم قم
مرا که می رسد از غیب صد لطیفه شیرین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.