این چه حدیثست که کرد آن صنم؟
گفت که: معشوقه و عاشق منم
ای همه تو، ما بچه کار آمدیم؟
بهر مزایای صفات قدم
یک تسو و دو تسو و سه تسو
کم دو تسو، چند توان زد رقم؟
گر صد و ده را ز یکی بفکنی
بر سر افلاک بر آری علم
در تو عجب مانده ام، ای عشق مست
ترک چگل، یا عربی یا عجم؟
جمله جامات جهان مست تست
جام جمی، جام جمی، جام جم
یک نفس از تن نه بر آید که تو
خون دل ما نخوری دم بدم
مست شراب تو عقول و نفوس
خادم درگاه تو لا و نعم
یک دل و جان داد و هزاران خرید
قاسمی، آخر چه کم آمد؟ چه کم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و معشوقه اشاره دارد و بیانگر احساسات عمیق عاشق نسبت به معشوق است. شاعر از عشق صحبت میکند که خود را فراتر از هر دسته بندی قومی و فرهنگی میبیند. معشوق برترین ویژگیها را داراست و عشق به او تمام وجود عاشق را دربر گرفته است. شاعر از مستی و جذبه عشق میگوید و میخواهد نشان دهد که هیچ چیز نمیتواند او را از این احساس دور کند. عشق او قویتر از آن است که بخواهد در جزییات زندگی غرق شود؛ او هر آنچه دارد برای عشق میدهد و به دنبال جستوجوی عمیقتر در این تجربه است.
هوش مصنوعی: این چه سخنی است که آن معشوق گفت؟ او گفت: من معشوق و عاشق هستم.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که ما که جوانان هستیم، در این دنیا برای بهرهبرداری از ویژگیها و خوبیهای کهن و قدیمی آمدهایم. به عبارتی، ما نسل جوان برای استفاده از دانش و تجربیات گذشتگان به دنیا آمدهایم.
هوش مصنوعی: شمارش تسوها به صورت زیر است: یک تسو، دو تسو، سه تسو و اگر دو تسو را کم کنیم، در نهایت چه عددی به دست میآید؟
هوش مصنوعی: اگر تو صد و ده نفر را از یک نفر جدا کنی، میتوانی علم و دانش را بر اوج آسمانها بلند کنی.
هوش مصنوعی: من در تو حیران شدهام، ای عشق پرشور و شگفتانگیز، آیا تو به زیبایی ترکان هستی یا به لطافت عربها و ایرانیها؟
هوش مصنوعی: تمام لباسهای دنیا مستی را به همراه دارند، مانند جام جمی و جام جم.
هوش مصنوعی: هیچ تلاشی نمیتوانم کنم که تو غم و درد ما را نچشیدی و آرام نداشته باشی.
هوش مصنوعی: مست بودن از شراب تو، عقلها و روحهای خدمتگزار درگاه تو را در تسخیر خود دارد.
هوش مصنوعی: یك نفر زندگی و جانش را فدای دیگری كرد و در عوض چیزهای زیادی به دست آورد. حالا سؤال این است که آیا چیزی کم بود؟ چه چیزی کم داشتند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم
همچو آهن گشت و نداد ایچ خم
از صداع قیل و قال ایمن شدم
چاره دستان مستان چون کنم؟
هر که در اصلش بزرگی بوده است
آن ازو هرگز نگردد هیچ کم
پیل کو جز خدمت شاهی نکرد
چون ز آسیب فنا گردد عدم
زاستخوان او اگر پیلی کنی
[...]
لا فضل فی بلد فینا علی بلد
الا لمکة بیت الله والحرم
فانها فضلت من بین سائرها
بحرمة الدین والاسلام و القدم
سوزنی چون دید با عیسی به هم
بخیه با روی او فکندش لاجرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.