صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود
کارش نکو بود اگرش جست و جو بود
واعظ، مکن مبالغه، ترسم که زهد ما
در راه عشق شیوه سنگ و سبو بود
آبم ز سر گذشت و دمی دست و پا زدم
ناچار هر که غرقه شود چاره جو بود
از وصل دور ماند و از یار بی نصیب
هر جان که در متابعت آرزو بود
گه بت شود تمام و گهی بت شکن شود
اول همو بدست و بآخر همو بود
گر کنج صومعه است و گر دیر سومنات
هر جا که هست روی دلم سوی او بود
قاسم صفات حسن تو گوید بصد زبان
هر جا سخن ز وجه نکو شد نکو بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شخصیتی است که در جستجوی عشق و حقیقت زندگی است. او به نزاع و افراط در عقایدش معروف است و گرچه در کارهای نیک خود جدی است، ولی از موعظههای مکرر و مبالغهآمیز میترسد؛ زیرا این موارد ممکن است روح زهد او را تحت تأثیر قرار دهد. شاعر بیان میکند که حتی اگر در مشکلات غرق شود، هنوز به دنبال چارهای برای نجات خواهد بود و از دوری از محبوبش رنج میبرد. همچنین، عشق را با بت و بتشکن تشبیه میکند و تأکید میکند که مهم نیست در کجا باشد، بلکه دلش همیشه به سوی معشوقش جلب میشود. در نهایت، او از زیباییهای عشق و کلام نیکو سخن میگوید و این را به شکلی بسیار شاعرانه و عاشقانه بیان میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که قلاده دارد، اهل بحث و افراط بود. کارهایش خوب بود اما اگر کمی تلاش و جستجو میکرد، بهتر میشد.
هوش مصنوعی: ای وعاظ، از زیادهروی در سخن خودداری کن، چون میترسم که پرهیزگاری ما در عشق به گونهای شود که شبیه سنگ و سبو گردد.
هوش مصنوعی: از شدت مشکلات و گرفتاریها به طوری به زحمت افتادهام که دیگر نمیتوانم کاری انجام دهم. در چنین شرایطی، هر کسی که در سختی غرق شود، به دنبال راه حلی میگردد.
هوش مصنوعی: کسی که در پی آرزوهاست، نه به وصال محبوب رسید و نه از یار بهرهای برد.
هوش مصنوعی: گاهی انسان به اوج کمال و زیبایی میرسد و گاهی هم ممکن است دچار شکست و آسیب شود. اما در نهایت، همان شخص است که در هر دو حالت وجود دارد و بنیادی باقی میماند.
هوش مصنوعی: هرجایی که باشد، چه در کنار صومعه و چه در معبد سومنات، مهم نیست؛ چون قلب من همیشه به سوی او متمایل است.
هوش مصنوعی: قاسم میگوید که هر جا درباره صفات خوب تو صحبت شود، به هر زبانی بیان شود، آن حرف زیبا و نیکو خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ناچار هر که صاحب روی نکو بود
هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود
ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار
کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود
نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی
[...]
گر جمله شهر صورت و روی نکو بود
کو صورتی که این همه معنی درو بود
خرم دل بهشتی و خوش عالمی بهشت
گر در بهشت حور باین رنگ و بو بود
در سجده گاه بندگی تو چو آسمان
[...]
آن راکه زخمی از دم شمشیر او بود
بی چشم زخم آب حیاتش به جو بود
آسودگی به خواب نبیند تمام عمر
آن را که خار پیرهن از آرزو بود
هرکس زجود پیر خرابات آگه است
[...]
تنها نه ترک بچه من تندخو بود
این خوی تند لازم روی نکو بود
بلبل زدرد تست گل آگه فغان مکن
آن به که کار عاشق بی گفتگو بود
با رنج باد بیزن وجور شکرفروش
[...]
دل زخمدار و طره او مشکبو بود
ناسور اگر دلم کند از بوی او بود
تا درکنار من بنشیند سهی قدی
از چشمه های چشم کنارم چو جو بود
شیرین تر است در برم از شکر ار چه یار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.