ساقیا،نور صبح روی نمود
باده در جام کن به نغمه عود
گر دهد درد سر توان کردن
محتسب را بجرعه ای خشنود
چون نمود آن نگار روی بمن
من چه گویم مرا چه روی نمود؟
دین ارباب عقل دانش و خیر
مذهب اهل عشق محو وجود
بنعیم جهان فرو ناید
سر رندان عاقبت محمود
زاهدان مست ورد و اورادند
عاشقان در شهود مست ودود
چون دویی از میانه بردارند
جز یکی نیست شاهد و مشهود
آه ازین واعظان خانه سیاه!
داد ازین صوفیان جامه کبود!
چشم او قصد جان قاسم کرد
یاد مستان که داد باز سرود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود
هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود
عید فرخنده باد بر تو ملک
[...]
پیش از این هیچ کار دیگر بود
که شبی مست پیش او بغنود
عقل را خود به خود چو راه نمود
پس به شایستگی ورا بستود
آفتاب جلال و عالم جود
که چنو در جهان نشد موجود
خان عادل ، کمال دولت و دین
گوهر کان محمدت ، محمود
آنکه او راست طلعت میمون
[...]
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.