ساقیا،نور صبح روی نمود
باده در جام کن به نغمه عود
گر دهد درد سر توان کردن
محتسب را بجرعه ای خشنود
چون نمود آن نگار روی بمن
من چه گویم مرا چه روی نمود؟
دین ارباب عقل دانش و خیر
مذهب اهل عشق محو وجود
بنعیم جهان فرو ناید
سر رندان عاقبت محمود
زاهدان مست ورد و اورادند
عاشقان در شهود مست ودود
چون دویی از میانه بردارند
جز یکی نیست شاهد و مشهود
آه ازین واعظان خانه سیاه!
داد ازین صوفیان جامه کبود!
چشم او قصد جان قاسم کرد
یاد مستان که داد باز سرود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای صبح و شادی ناشی از نوشیدن باده میپردازد. او از درد و رنجهای زندگی صحبت میکند و اشاره دارد که چطور میتواند با یک جرعه باده دل محتسب (ناظر) را هم شاد کند. وقتی که آن نگار زیبا به او نگاه میکند، شاعر دچار حیرت میشود و نمیداند چه بگوید. او نیز به تفاوت بین عقل و عشق اشاره میکند، به این معنا که عشق میتواند وجود انسان را محو کند. در انتها، شاعر به ناخرسندی از واعظان و صوفیان میپردازد که زندگی را به سختی میگذرانند و حسرت یاد مستان و شادی آنها را میکشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، نور صبح چهرهاش نمایان شده، باده را در جام بریز و به نغمهی عود خوشنوا گوش بسپار.
هوش مصنوعی: اگر درد و زحمت زیادی بدهد، میتوان با یک جرعهی نوشیدنی، محتسب را راضی کرد.
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوق زیبای من را به من نشان داد، نمیدانم چه بگویم؛ زیرا آن چهره چه زیباست!
هوش مصنوعی: آیین و راهنمایی عقل، دانش و کارهای نیک است، اما مذهب واقعی و عمیق متعلق به افراد عاشق است که خود را در عشق محو کردهاند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، نعمتها و خوشیها به ناچار از میان میروند و در نهایت، سرنوشت رندان و اهل دل به سوی خوبی و سعادت میرسد.
هوش مصنوعی: زاهدان فقط به خواندن ورد و ذکر مشغولند، اما عاشقان در حال شهد و لذت دیدار معشوق غرق هستند.
هوش مصنوعی: وقتی که دو چیز از وسط کنار بروند، تنها یکی باقی میماند؛ بنابراین، گواه و مشاهده فقط یک مورد خواهد بود.
هوش مصنوعی: حسرت و نااُمیدی از این خطیبها که فقط حرف میزنند و به عمل نمیپردازند! فریاد از این عارفان که فقط ظاهر را مینگرند و به باطن کاری ندارند!
هوش مصنوعی: چشم او جان قاسم را هدف قرار داد و یاد مستان همراه با آوازشان را به یاد آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود
هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود
عید فرخنده باد بر تو ملک
[...]
پیش از این هیچ کار دیگر بود
که شبی مست پیش او بغنود
عقل را خود به خود چو راه نمود
پس به شایستگی ورا بستود
آفتاب جلال و عالم جود
که چنو در جهان نشد موجود
خان عادل ، کمال دولت و دین
گوهر کان محمدت ، محمود
آنکه او راست طلعت میمون
[...]
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.