گنجور

 
قاسم انوار

بوی جان میآید از باد صبا، این بو چه بوست؟

مشک را این حد نباشد، نکهت گیسوی اوست

چیست بو؟ واقف شدن از سر محبوب ازل

آنکه چون آیینه با ذرات عالم روبروست

جمله عالم بما پیداست، ما آیینه ایم

گر نباشد آینه، شاهد چه داند کونکوست؟

باده تا با جان ما واصل نگردد مست نیست

باده را مستی ز جان ما، نه از جام و سبوست

حد این سر نیست او را سجده کردن، لاجرم

سر بپیش افکنده ام، بیچاره من، از شرم دوست

من ز غمهای کهن هرگز ننالم، چون ترا

دولت تشریف غم ساعت بساعت، نوبنوست

جان بپیش دوست دادن دولتی باشد عظیم

قاسمی را در دو عالم خود همین یک آرزوست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست

صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست

گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار

یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست

خاک پایش بوسه خواهم داد آبم گو ببر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
خواجوی کرمانی

من به قول دشمنان هرگز نگیرم ترک دوست

کز نکورویان اگر بد در وجود آید نکوست

گر عرب را گفتگوئی هست با ما در میان

حال لیلی گو که مجنون همچنان در جستجوست

چون عروس بوستان از چهره بگشاید نقاب

[...]

سلمان ساوجی

مشک ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست

شاخه‌ای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست

دوست می‌دارم نسیم صبح، راکو، در هوا

تا نفس می‌‌آیدش، جان می‌دهد بر بوی دوست

دوست را هر دو جهان، گرچه هوا دارند و من

[...]

کمال خجندی

حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست

گوش دار این حلقه را ای دل گرت سودای اوست

صبحگاهی می گرفتم عقد گیسویش به خواب

زان زمان دست خیالم تا به اکنون مشگ بوست

دل که چون گویست در میدان عشق آشفته حال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
ناصر بخارایی

پیش آن سرو روان آب رخ من آب جوست

آب خورد سرو ما گویی مگر از آب روست

قاصد خونست ما را آنکه می‌گوئیم یار

دشمن جانست ما را آنکه می‌داریم دوست

از ضعیفی تار موئی شد وجودم، این عجب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه