نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۴۵ - خواجه حافظ فرماید

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

در جواب او

تا ز قطنی و قدک نام و نشان خواهد بود

تنم از شوق شمط جامه دران خواهد بود

بر زمینی که درو صندلی رخت نهند

سالها سجده‌گه بقچه کشان خواهد بود

حلقه انکلهٔ جیب به گوش از ازلست

بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

چشم مدفون چو نهد سر به کنار جامه

به رخ شاهد کمخا نگران خواهد بود

بعد ما و تو بسی صوف سفید و سبزی

که لباس تن هر پیر و جوان خواهد بود

برو ای دامک شلوار که بر دیدهٔ تو

راز لنگوته نهانست و نهان خواهد بود

رخت قاری اگر از بقچهٔ یاران باشد

خلعت صوف به دوش دگران خواهد بود