گنجور

 
نظام قاری

زسودای رخ و زلفش غمی دارم شبانروزی

مرا صبح وصال او نمیگردد شبی روزی

در جواب آن

قبای چارقب کورا را بر آتش بهر زرسوزی

بلای اینچنین باشد زسودای زراندوزی

تو نقشی کز اتو خواهی بخلعتهای آژیده

بناخن میتوان کردن چرا چندین همی سوزی

قبای قاقم ای فرا بقد صوف کوتا هست

مگر از قندس آری وصله بر دامنش دوزی

برک را از کلاه موردی همواره سرسبزیست

میان بند کتان دارد زصوف سبر پیروزی

همان با جامه والا بخور عودو عنبر کرد

که بر گل بر سحرگاهان نسیم باد نوروزی

معرف آستین را گو میفشان بر من عریان

گهی کزنور تشریف کریمان محفل افروزی

بکرباس قدک شد خرج نقد کیسه عمرت

مگر ارمک بدست آری و زان عمری نواندوزی

بخرگه روکه از شاهان کمربندی فراگیری

بیا در خانه کز قاری قبا پوشی بیاموزی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

به پیروزی شدی شاها که بازآیی به پیروزی

سر هرکس تو افرازی دل هرکس تو افروزی

امیران چون شب تارند و تو ماننده روزی

نگردد از تو هرگز دور بهروزی و پیروزی

به رسم خسروان باشی و کین راستان توزی

[...]

امیرخسرو دهلوی

هوس پخته ست این پروانه بهر خویشتن سوزی

بیا و خانه روشن کن ز بهر مجلس افروزی

چه آتش می زنی زینسانم، ای دور از تو چشم بد

دل و جان است آخر نی سپند است این که می سوزی

گر از بی مهری چشمت گله کردم بنامیزد

[...]

سلمان ساوجی

ز سودای رخ و زلفش، غمی دارم شبانروزی

مرا صبح وصال او، نمی‌گردد شبی روزی

نسیم صبح پیغامی به خورشیدی رسان از ما

که با یاد جمال او، شب ما می‌کند روزی

بجز از سایه سروش، مبادم هیچ سرسبزی!

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
حافظ

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است

[...]

نسیمی

وصالت عمر جاوید است و بخت سعد و فیروزی

مبارک صبح و شام آن، که شد وصل تواش روزی

بیا ای رشک ماه و خور! شبی با ما به روز آور

که داد اندیشه زلفت شبم را صورت روزی

مکن دعوت به شبخیزی و تسبیح، ای خرد ما را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه