گنجور

 
قاآنی

اکنون که در رزق گشادست خداوند

انصاف نباشدکه تو بر خویش ببندی

بر حالت خود گریه کنی روز قیامت

بر حال تهیدست گر امروز بخندی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
صوفی محمد هروی

دارم دل دیوانه گرفتار به بندی

ای همنفسان در خم ابروی کمندی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
اسیر شهرستانی

در آتش دارم از هر عضو بندی

گزندی هر کسی دارد سپندی

به دام سایه سروم گرفتار

ز استغنا بلندی قد بلندی

رهایی سرنوشت طالعم نیست

[...]

حزین لاهیجی

ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی؟

از خویش برون آی به یاهوی بلندی

بر خویش نبالیم به درویشی و شاهی

بر دوش نداریم پلاسی و پرندی

با سوخته جانان چه کند آتش دوزخ

[...]

محیط قمی

المنة الله که گرفتار کمندی

گشتیم و برستیم زهر قیدی و بندی

صد شکر که بخت خوش و اقبال بلندم

به نمود گرفتار سر زلف بلندی

شادم که به پای دل دیوانه نهادم

[...]

ترکی شیرازی

آنانکه ز عشق تو مرا طعنه زنندی

ای کاش! چو من عاشق و دیوانه شدندی

گر عاشق و دیوانه شدندی چو من امروز

خود طعنه به دیوانگی من نزدندی

احوال دل مرغ گرفتار چه داند؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه