ز شاهدی که بود رویش از نگار نگار
بخواه باده و بر یاد میگسار گسار
گرم هزار ملامت کند حسود چه سود
کنون که بسته ز خون دلم نگار نگار
دلمگرفته ز جور زمانه ای همدم
حدیث زهد و ورع در میان میار می آر
ز قدّ کجکلهان راستی مگر جویی
وگرنه این طمع از چرخ کج مدار مدار
برای آنکه ز من ماه من کناره کند
چه حیلها که برد خصم نابکار به کار
من از خریف نیندیشم ای حریف که هست
تمام سالم از آن روی چون بهار بهار
از آن زمانکه نگارمکناره جسته ز من
ز سیل خون بودم بحر بیکنارکنار
ز بس که گِل کنم از آب دیده خاک زمین
مجال نیست کسی را به رهگذار گذار
ز آتش دل خود سوختم بلی سوزد
ز سوز خویش برآرد ز خود چو نار چنار
دلا نسیم صبا هست پیک حضرت دوست
بیا و جان به ره پیک رهسپار سپار
مراکه پنجهٔ من بر نتافت شیر ژیان
بتی نمود به آهوی جانشکار شکار
نه من به روی تو ای گلعذار مشتاقم
گلیست روی تو کاو را بود هزار هزار
جو بر مزار من افتد گذارت از پس مرگ
مشو ز غصهٔ من زار و بر مزار مزار
غم و الم تب و تاب اشک و آه سوز و گداز
نموده عشق تو ما را بدین دو چار دوچار
دو مار زلف تو گویی دو مار ضحاکست
ز جان خلق برآورده آن دو مار دمار
مراست در دل از آن زلف پرشکنج شکنج
مراست در سر از آن چشم پرخمار خمار
گرفته از تنم آن موی ناشکیب شکیب
ربوده از دلم آن زلف بیقرار قرار
کنی تو صید دل بیدلان چنانکه امیر
کند یلان را از تیغ جانشکار شکار
جناب معتمدالدوله داوری که کند
عدوی دین را از خنجر نزار نزار
یمین دولت و دینکهف آسمان و زمین
که خلق را دهد از همت یسار یسار
به کاخ شوکتش از مهتران گروه گروه
به قصر دولتش از سروران قطار قطار
ملاف بیهده قاآنیا که نتوانی
صفات او را تا عرصهٔ شمار شمار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و درد جدایی است. شاعر به محبوب خود، که او را با زیبایی و دلنشینی توصیف میکند، اشاره دارد و از بیوفایی زمانه و حسادتهای اطرافیان میگوید. او از غم جدایی و آتش عشقش مینالد و امید دارد که سرنوشتی بهتر برای خود رقم بزند. در طول شعر، احساساتی مانند سوختن از عشق، غم و اشک، و عشقهای پرشور به تصویر کشیده شده است. در نهایت، اشارهای به وجود افرادی دارد که در زندگی سیاسی و اجتماعی تأثیرگذارند و برای عدالت و حمایت از دین و ملت تلاش میکنند.
هوش مصنوعی: از محبوبی که چهرهاش زیباست، از نابغهای خواسته میشود که شرابی بیاورد و به یاد میگساری که در عشق غرق شده است، بنوشد.
هوش مصنوعی: اگر حسود هر چقدر هم تهمت و ملامت کند، سودی ندارد، چرا که اکنون محبوب من به خاطر عشق و احساسات من به او، دل من را پر از عشق کرده است.
هوش مصنوعی: دل من از سختیها و ناملایمات زمانه گرفته است. ای دوست، در این حال، صحبت از زهد و پرهیزگاری را رها کن و بیا همراه هم شراب بنوشیم.
هوش مصنوعی: به نظرم برای درست بودن و راست بودن خود، باید به دنبال حقیقت باشیم وگرنه هر تلاشی که کنیم، مانند چرخش یک مدار نادرست، به نتیجهای غیرواقعی و باطل میرسیم.
هوش مصنوعی: برای اینکه محبوبم از من دوری کند، چه تدبیرها و نقشههایی که دشمن بدخواه به کار نبرد.
هوش مصنوعی: من به مشکلی که ممکن است برای تو پیش بیاید فکر نمیکنم، زیرا من از نگاه تو که مانند بهار زیبا و سالم است، بهرهمندم.
هوش مصنوعی: از زمانی که محبوبم از من دور شده، من در دریایی از خون غوطهور بودهام که هیچ کناری ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهایی که ریختم و به خاطر غمی که دارم، هیچکسی نمیتواند از زمین عبور کند.
هوش مصنوعی: از دل خود به خاطر آتش عشق سوختم و این آتش باعث میشود که مانند درخت چنار از درون خود شعلهور شوم.
هوش مصنوعی: ای دل، نسیم صبح بهشت آورده است که پیامآور دوست است؛ بیا و جان خود را به راه این پیامدهنده بسپار.
هوش مصنوعی: شیر غران نتوانست به من نزدیک شود، زیرا دل و وجودش درگیر زیبایی آهو بود که جانش را تسخیر کرده بود.
هوش مصنوعی: من به زیبایی تو علاقهمند نیستم، بلکه این زیبایی توست که هزاران دلیری و شوق را در دلها ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر روزی گذرت به سر مزار من افتاد، بعد از مرگم نگران غم من نباش و بر سر مزارم ناله نکن.
هوش مصنوعی: عشق تو ما را دچار غم و اندوه کرده و در حالتی پر از درد و رنج قرار داده است که اشک و آه ما را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: دو گیسوی تو مانند دو مار است که مانند مارهای ضحاک، جان مردم را گرفتهاند و از آنها زندگی سلب کردهاند.
هوش مصنوعی: در قلب من به خاطر آن زلفی که پیچ و خم دارد، شوق و عشق وجود دارد و در ذهن من به خاطر آن چشمی که خوابآلود و زیباست، افکار عاشقانه موج میزند.
هوش مصنوعی: موی ناامید و بیقرار تو از من دور شده و زلف رنجوری که آرامش قلبم را گرفته، باز هم میدان داری در دل من.
هوش مصنوعی: تو دلهای بیخودان را به راحتی تسخیر کن، همانطور که امیر، پهلوانان را با تیغ نیرومند خود شکار میکند.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به این دارد که کسی باید در برابر دشمنان دین با قاطعیت و بیرحمی عمل کند، مانند کسی که از خنجری تیز و برنده استفاده میکند. به طور کلی، این سخن از عزم و اراده قوی برای دفاع از اصول و ارزشهای دینی حکایت دارد.
هوش مصنوعی: عطا و благش هماهنگی دنیا و آخرت، که به وسیلهی آن، مردم را از تلاش و کوشش بینصیب نمیگذارد.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردان برجسته به کاخ او میآیند و گروهگروه به قصرش وارد میشوند.
هوش مصنوعی: شخصی که به صرف نام و عنوان نمیتوان او را شناخت، و ویژگیهایش را نمیتوان به راحتی بیان کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.