دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست
از خانه برون آمد و بازار بیاراست
در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین
در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست
صبر و دل و دین میرود و طاقت و آرام
از زخم پدید است که بازوش تواناست
از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد
تا صنع خدا مینگرند از چپ و از راست
چشمی که تو را بیند و در قدرت بی چون
مدهوش نماند نتوان گفت که بیناست
دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد
از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست
فریاد من از دست غمت عیب نباشد
کاین درد نپندارم از آن من تنهاست
با جور و جفای تو نسازیم چه سازیم
چون زَهره و یارا نبود چاره مداراست
از روی شما صبر نه صبر است که زهر است
وز دست شما زهر نه زهر است که حلواست
آن کام و دهان و لب و دندان که تو داری
عیش است ولی تا ز برای که مهیاست
گر خون من و جمله عالم تو بریزی
اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست
تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد
گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فتنهای میپردازد که از خانهای خارج شده و بازار را زینت بخشیده است. شاعر به زیبایی و شیرینی موضوع اشاره میکند و بیان میکند که احساسات و دین آدمی در برابر این جذبهها به چالش میافتد. او از عشق و زیبایی خداوند سخن میگوید و میخواهد که کسی از زیباییها غافل نشود. شاعر همچنین از درد و رنج ناشی از عشق میگوید و اینکه با وجود همه مشکلات و ظلمها، عشق به معشوق جایی برای تاب آوردن باقی نمیگذارد. او به این نکته میرسد که اگرچه ممکن است دنیا بیارزش به نظر آید، عشق و زیبایی معشوق همچنان مهمترین چیزها در زندگی هستند. در پایان، شاعر به تسلیم شدن در برابر قدرت معشوق اشاره میکند و میگوید که تسلیم عشق اوست، حتی اگر این تسلیم به قیمت جانش تمام شود.
دیگر :قید، هرگز، ابدا./ استعاره مصرحه :فتنه (معشوق) /ایهام :فتنه که بر خاست 1_آشوبی که به پا شد. 2_معشوقی که قیام کرد. / معنی :پیشتر هرگز نشنیده ایم که معشوقی بدین دلربایی و شور انگیزی به پای خواسته باشد؛ زیرا او با برون خرامیدن از منزل خویش، بازار را به شمایل خود زینت بخشید. - منبع: شرح غزلهای سعدی
وهم :گمان و خیال، قوه ادراک / وصف :توصیف، نشان / مطبوع :خوش آیند و موافق میان و طبع، موازنه :تقابل واژگان هم. وزن در دو مصراع. / معنی :از شدت دلربایی و حلاوت توصیف ناپذیر است و از غایت لطف و جمال، وهم را یارای دریافت او نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
زخم :جراحت، ضرب و ضربت / معنی :شکیبایی و دل و دین و توان و آرامش را یکجا میبرد؛ آری، از جای زخم و جراحتی که به وجود می آید، می توان به قدرت دست او پی برد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
صنع :آفرینش. / کنایه :روی پوشاندن (پنهان شدن) / از زن و از مرد :(از همه مردم). / معنی :تو آفریدی بدیع و بی همانند خدایی؛ پس چهره زیبایت را از مردم مپوشان. بگذار همه آزادانه به چهره ات بنگرند و از رهگذر آن به آفرینش بی مانند الهی پی برند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
مدهوش :مست و بی خویش / بینا :بیننده و عارف. / جناس اشتقاق: بیند، بینا / کنایه: بی چون (خداوند). / معنی :هر دیده ای که تو را ببیند و از قدرت لایزال خداوند به حیرت نیفتد، نمی توان گفت که بصیر است.
فردوس :6/3 (غزل 6 بیت 3) / بار خدا :1/12 (غزل 1 بیت 12) / معنی :در برابر تو این جهان را فایده ای نیست و بهشت قدر و منزلتی ندارد تو از نعمت های این جهان و بهشت گرانقدر تری؛پس بهتر از تو نمیتوان چیزی از خدای بزرگ طلبید. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی :به فریاد آمدن من از دست غم تو عیبی به شمار نمی آید؛ زیرا گمان می برم که این عیب در همه مردم وجود دارد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
زَهره :شجاعت و دلیری، جرات / یارا :قدرت و توانایی / معنی :اگر با ستمی که بر ما روا میداری موافقت و سازگاری نکنیم چه کنیم؟ از آنجا که دلیری و توانایی مقابله با تو را نداریم، از رفتار نرم گریزی نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
که :حرف ربط است در معنی اضراب، بلکه /صبر :شکیبایی، در اصل ریشه گیاهی است که بسیار تلخ است. / تضاد :زهر، حلوا / موازنه :هم وزنی واژگان در تقابل با یکدیگر. / معنی :در محرومیت از دیدارت شکیبایی آسان نیست؛ بلکه زهری کشنده است؛ اما اگر تو زهر کشنده را بدهی، چو حلوا شیرین است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
کام:دهان و سقف دهان / عیش :شادی و خوشی، زندگی خوب و خوش. / جناس تام :که ( حرف ربط )، که (ضمیر پرسشی) / تناسب: کام، دهان، لب و دندان. / معنی :کام و دهان و لب و دندان تو مایه خوشی و عیش آدمی است؛ اما باید دید که این ها برای خوشی چه کسی آماده است؟ (ما که از آن محرومیم! ) - منبع: شرح غزلهای سعدی
جرم : گناه / معنی :اگر تو من و تمام مردم عالم را به خاک و خون بکشی، همه ما اعتراف خواهیم کرد که گناه از جانب ما بوده و تو در این کشتار مقصر نیستی. - منبع: شرح غزلهای سعدی
کنایه: سر نهادن (تسلیم و فرمانبردار گشتن). دست بالا بودن (برتر و بالاتر بودن) / جناس لاحق :گر، سر، ور/ تناسب :سر، دست / مجاز مرسل :دست به علاقه تسمیه به اسم آلت (قدرت). / معنی :سعدی قادر نیست تا در برابر تو سر تسلیم فرود نیاورد؛ زیرا چه تسلیم باشد و چه نباشد، تو قدرتمندی. - منبع: شرح غزلهای سعدی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
ساقی، تو بده باده و مطرب تو بزن رود
تا می خورم امروز، که وقت طرب ماست
می هست و درم هست و بت لالهرخان هست
[...]
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست؟ پیروزی آن جاست
گویند عقابی به در شهری برخاست
وز بهر طمع پرّ به پرواز بیاراست
ناگه ز یکی گوشه ازین سختکمانی
تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
[...]
ای صاحب اعلی دل تو عالم اعلاست
رای تو چو خورشید، درخشنده و والاست
گر دهر مُهَنّاست بدین عید همایون
این عید همایون به بقای تو مهناست
عالم به تو خرم شد و گیتی به تو روشن
[...]
شب هست و شراب هست و عاشق تنهاست
برخیز و بیا بتا که امشب شب ماست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.