فضیلت نسب و اصل خارج ذاتست
بفضل غیر خود ای سفله افتخار مکن
بانتساب سلاطین و خدمت امرا
که زایلست مزن تکیه اعتبار مکن
بصنعتی که درو هست شرط صحت دست
مشو مقید و خود را امیدوار مکن
بملک و مال که هستند زایل و ذاهب
اساس بنیه امید استوار مکن
اگر تراست هوای فضیلت باقی
بعلم کوش و ز تحصیل علم عار مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن
به سبزه و سمن آن پای را فگار مکن
به خون نشست گل از رشک سبزه بهر خدا
که پا برهنه دگر گشت جویبار مکن
گل است آن کف پا گل به پیش او خاری
[...]
ز باده توبه در ایام نوبهار مکن
به اختیار پشیمانی اختیار مکن
چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن
بگیر ساغر و خون در دل بهار مکن
اگر به دست تو می گویی اختیاری نیست
تو هم برای خدا جبر اختیار مکن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.