گنجور

 
جویای تبریزی

چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن

بگیر ساغر و خون در دل بهار مکن

اگر به دست تو می گویی اختیاری نیست

تو هم برای خدا جبر اختیار مکن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode