همه جا جلوهٔ آن صاحب وجه حسن است
همه کس بستهٔ آن زلف شکن بر شکن است
رخ افروختهاش خجلت ماه فلک است
قد افراختهاش غیرت سرو چمن است
بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
گر نیارد به نظر سیم سرشکم نه عجب
زان که سیمین بر و سیمین تن و سیمین ذقن است
ترسم آخر ننهد پا به سر تربت من
بس که در هر قدمش کشتهٔ خونین کفن است
تا رقیب از لب او کامروا شد گفتم
خاتم دست سلیمان به کف اهرمن است
نه ازین پیش توان با سخن دشمن ساخت
نه مرا با دهن دوست مجال سخن است
خسرو از رشک شکر خون به دل شیرین کرد
تا خبر شد که چهها در نظر کوهکن است
جستم از خیل عرب واقعهٔ مجنون را
لیلی از خیمه برون تاخت که مجنون من است
گوشهٔ چشم بتی زد ره دین و دل من
نازم این فتنه که هم رهزن و هم راهزن است
در همه شهر شدم شهره به شیرین سخنی
تا لبم بر لب آن خسرو شیرین دهن است
یک تجلی همه را سوخت فروغی امشب
مگر آن شمع فروزنده در این انجمن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعری از شاعر معروف ایرانی حافظ شیرازی است که به زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر به توصیف صفات دلانگیز معشوق میپردازد و بیان میکند که زیبایی و جذابیت او در هر گوشهای دیده میشود. او همچنین از احساسات خود و عشق شدیدش سخن میگوید و نشان میدهد که این عشق چقدر عمیق و فراگیر است. در نهایت، شاعر به شدت تحت تأثیر و جاذبه معشوق قرار دارد و گفتوگو با دیگران را دشوار میداند، زیرا تنها فکر او به معشوقش مشغول است. این شعر نماد عشق، زیبایی و قدرت احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: در هر مکان و زمانی جلوه و زیبایی آن معشوق خاص خود را نشان میدهد و همهی افراد در برابر آن زلف زیبا و پیچیدهاش تسلیم شدهاند.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و درخشان او باعث شرم ماه در آسمان شده است و قامت بلندش باعث غیرت سرو در باغ است.
هوش مصنوعی: برای قربانی کردن باید خون هر آهو را که در دشت ختن است، به خاطر آن چشم سیاه ریخت.
هوش مصنوعی: اگر کسی را به چشم نیاوری، جای تعجب نیست؛ زیرا او بر و تن و چانهای نقرهای دارد.
هوش مصنوعی: میترسم که در آینده کسی بر سر مزار من پا بگذارد، چون هر گام او یادآور کشتهای است که به خاطر خون خود به زمین افتاده.
هوش مصنوعی: زمانی که حریف به خوشی از لبان او بهرهمند شد، من گفتم که این نشان از قدرت و سلطنتی است که در دستان شیطان قرار دارد.
هوش مصنوعی: نه میتوانم با دشمنان به گفتگو بنشینم و نه فرصتی دارم که با دوستانم صحبت کنم.
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر حسادت، دل شیرین خود را از شکر تلخ کرد و از آن زمان که خبر شد چه اتفاقاتی در زندگی کوهکن در حال وقوع است.
هوش مصنوعی: من از میان جمع عرب سر و صدای عاشق دیوانه را شنیدم که لیلی از چادر خود بیرون آمد و گفت: او مجنون من است.
هوش مصنوعی: نگاه پر魅ای یک معشوق به من چنان تأثیر گذاشت که هم قلبم را فریب داد و هم مرا به سمت خود کشید. این جذابیت و فتنهای که ایجاد کرده، به گونهای است که هم زیانآور است و هم هدایتگر.
هوش مصنوعی: در تمام شهر به خاطر صحبتهای شیرینم معروف شدم، زیرا لبم به لب آن پادشاه خوشسخن نزدیک است.
هوش مصنوعی: امشب یک نور قوی همه چیز را زیر شعاع خود قرار داده، اما این نور درخشانتر از همه، شمعی است که در این جمع حضور دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد صبح است که مشاطه جعد چمن است
یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ
اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
نفس سرد گرم رو از بهر چراست؟
[...]
یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است
یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
یا بخور کله تافته شمشاد است
با بخار رخ افروخته نسترن است
مگر این موسم خندیدن باغ ارم است
[...]
دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست
آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
آنکه سرسبزی خاکست و گهربخش فلک
چاشنی بخش وطنهاست اگر بیوطنست
در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا
[...]
یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است
یا دم غالیه زلف دلارام من است
نفس روح فزا میدمد از طرف چمن
یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است
این چه باد است که برخاست بفراشی باغ
[...]
تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
سبزهٔ خط تو آرایش برگ سمن است
از دل مشک و سمن گرد برآورد، زرشک
گرد مشک تو که برگرد گل و نسترن است
زره جعد تو را حلقه مشکین گره است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.