با رقیب آمدی به محفل من
برق غیرت زدی به حاصل من
جان به آسانی از غمت دادم
وز تو آسان نگشت مشکل من
جانم از تن سفر نمیکردی
گر نمیرفتی از مقابل من
کینم انداختند در دل تو
مهرت آمیخت در دل من
تشنهٔ آب زندگی بودم
خاک میخانه گشت منزل من
شوق زخم دگر به جان دارد
دل مجروح نیم بسمل من
خنجری زد به سینهام قاتل
که فزون ساخت حسرت دل من
قابل تیغ او شدم آخر
کار خود کرد بخت مقبل من
میدهد جان فروغی از سر شوق
هر که بیند جمال قاتل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق و رقابتهای عاطفی بیان میکند. او به محفل خود اشاره میکند که رقیبش به آنجا آمده و این موضوع باعث آزار و حسادتش شده است. شاعر با اشاره به اینکه جانش را به خاطر غم معشوق داده، نشان میدهد که عشقش چقدر عمیق و دردناک است. در ادامه، او بیان میکند که با وجود همه دردها و زخمها، همچنان به عشقش ادامه میدهد و حتی زیبایی معشوق، او را به زندگی امیدوار میکند. در نهایت، شاعر از قدرت معشوق و تأثیر عمیق او بر دل و جانش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تو به مجلس من آمدی و با حضور رقیب، غیرت و حس رقابت را در دل من شعلهور کردی.
هوش مصنوعی: من به راحتی جانم را به خاطر غمت فدای تو کردم، ولی مشکل من به همین سادگی حل نشد.
هوش مصنوعی: اگر از پیش من نمیرفتی، جانم هرگز از بدن جدا نمیشد.
هوش مصنوعی: محبت تو در دل من جای گرفته و عشق من در قلب تو نشسته است.
هوش مصنوعی: من به شدت نیاز به آب زندگی داشتم و سرانجام به خاک میخانه روی آوردم.
هوش مصنوعی: دل مجروح من که به شدت آسیب دیده است، هنوز هم اشتیاق بیشتری برای درد و زخم جدید دارد.
هوش مصنوعی: قاتل با ضربهای به سینهام، حسرت دلم را بیشتر کرد.
هوش مصنوعی: در نهایت، سرنوشت خوشی به من روی آورد و به این ترتیب توانستم در برابر او برای خودم جایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی محبوب من را ببیند، با شوق و اشتیاق جانش را به او تقدیم میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه هست این رباط منزل من
هست مایل به شهر تو دل من
بازدار ای دوا کن دل من
از زمین بوس هر کسی گل من
بجز از غصّه های مشکل من
چیست از روزگار حاصل من؟
نیک سرگشته ام نمی دانم
که جهان ناخوشست یا دل من
خالی از خون دل نیم گویی
[...]
ای غم تو مجاور دل من
وز زمانه غم تو حاصل من
وه که هر گه که سبزه در بستان
بدمیدی چه خوش شدی دل من
بگذر ای دوست تا به وقت بهار
سبزه بینی دمیده بر گل من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.