دانی که چیست رشتهٔ عمر دراز من
مشکین کمند خسرو مسکین نواز من
گفتم دلیل راه مجانین عشق چیست
گفتا که تار طرهٔ زنجیر ساز من
گفتم که نور چشمهٔ خورشید از کجاست
گفت از طلوع طلعت عاشق گداز من
تا جان میان من و جانانه حایل است
کی پی برد به سر حقیقت مجاز من
تا از هوای نفس گذشتم به راه عشق
برخاست از میانه نشیب و فراز من
تا در خیال حورم و اندیشهٔ قصور
جز مایهٔ قصور نگردد نماز من
کردم به راه عشق دمی ترک دین و دل
کآمد به صد کرشمه پی ترک تاز من
پیداست ناز و غمزهٔ پنهان آن پری
از پرده برگفتن عجز و نیاز من
تا شد فروغی آن رخ رخشنده آشکار
نتوان نهفت در پس صد پرده راز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر ایرانی، به جستجوی معانی عمیق عشق و زندگی میپردازد. او با استفاده از تصاویری زیبا، به کمبود و نیاز انسانی در عشق اشاره میکند و میپرسد که حقیقت عشق چیست و چگونه میتوان به آن پی برد. شاعر از چالشهای عشق و تأثیر آن بر زندگیاش سخن میگوید و اشاره میکند که عشق میتواند او را از راههای مرسوم و متعارف زندگی دور کند. در نهایت، او به جلوههای زیبای عشق و جذابیت معشوق اشاره میکند و بیان میدارد که رازهای عشق را نمیتوان پنهان کرد و عشق واقعی در پس هیچ پردهای نمیماند.
هوش مصنوعی: میدانی که عمر طولانی من مانند ریسمانی است که به شدت به دور من پیچیده شده، چون در زنجیری نرم و لطیف قرار دارم که به دست محبوبم بافته شده است.
هوش مصنوعی: گفتم دلیل رفتن عاشقان دیوانه به سوی عشق چیست؟ گفت: این عزیز من، به خاطر تار مویی است که مانند زنجیری مرا به خودش وابسته کرده است.
هوش مصنوعی: گفتم نور چشمنواز خورشید از کجا میآید، گفت از زیبایی و حضور عاشق که دل را ذوب میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که موجودیتم بین من و معشوق فاصله ایجاد کرده، کی میتوان به عمق حقیقت عشق و مفهوم آن پی برد؟
هوش مصنوعی: زمانی که از خواستههای نفسانی خود عبور کردم و وارد مسیر عشق شدم، تمامی چالشها و سختیها را پشت سر گذاشتم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به فکر حور و قصرهای بهشتی هستم، نمازم فقط باعث کمکاری و ناتوانیام میشود.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق، لحظهای دین و دل را ترک کردم و با جاذبههای او به سوی خودم کشانده شدم.
هوش مصنوعی: آشکار است که زیبایی و ناز آن دختر مثل یک پری است و ابراز عشق و نیاز من به او از پرده پنهان نمیماند.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چهرهات به وضوح نمایان شد، دیگر نمیتوانم راز دل خود را پشت پردههای متعدد پنهان کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
[...]
ای قامت بلند تو عمر دراز من
محراب ابروی تو محل نماز من
هستم چو شمع شب همه شب در گداز و سوز
و آگه نیی ز گریه و سوز و گداز من
رازم به زیر پرده ز مردم نهفته بود
[...]
بالا بلند عشوه گر نقش بازمن
کوتاه کرد قصه عمر دراز من
تخفیفه فراخ بر سر فراز من
کوتاه کرد قصه عمر دراز من
آیا زد رزی آن فرجی کی رسد که او
[...]
یارب که خواند آیت عجر و نیاز من
بر شاه بنده پرور مسکین نواز من
یارب که گوید از من مسکین خاکسار
با شهسوار سر کش گردون فراز من
کای نوربخش چشم جهان بین مردمان
[...]
دل کی رسد به وصل تو ای سروناز من؟
یک کوچه است زلف ز راه دراز من
چون بوی گل که می شود از برگ بیشتر
بی پرده شد ز پرده بسیار راز من
غیر از بهار خشک مرا در بساط نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.