کاش آن صنم آماده شدی جلوهگری را
در پرده نشاندی صنم کاشغری را
گر جعد تو مویی فکند بر سر آتش
احضار کند روح هوا فوج پری را
از منظر خورشید تو گر پرده برافتد
هر ذره کند دعوی صاحبنظری را
هر گه که چو طاوس خرامی عجبی نیست
گر طوق به گردن فکنی کبک دری را
تا خط تو بر صفحهٔ رخسار ندیدم
واقف نشدم فتنهٔ دور قمری را
گر پای نهی از سر رحمت به گلستان
درهم شکنی رونق گلبرگ طری را
چون سرو قباپوش تو در جلوه درآید
البته پری شیوه کند جامه دری را
کحال صبا از اثر گرد قدومت
از نرگس شهلا ببرد بیبصری را
هر کس که دم از حور زند عین قصور است
گفتن نتوان با تو حدیث دگری را
پیغام فروغی نرسد بر سر کویت
که آنجا گذری نیست نسیم سحری را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و آرزو میکند او برای نمایش زیباییاش آماده شود. شاعر در وصف موها و زیباییهای او به تصویر کشیدن قدرت جذب و تأثیر آن بر روح و دل میپردازد. او معتقد است که اگر این زیباییها پنهان شود، همه چیز به ستایش و رقابت برمیخیزد. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوقهاش به عنوان عاملی برای شکوفایی و رونق احساسات یاد میکند و نشان میدهد که زیبایی او باعث میشود حتی گلها و طبیعت هم تحت تأثیر قرار گیرند. همچنین، شاعر به وجود مشکلات ارتباطی بین او و معشوقهاش اشاره میکند و میگوید که پیغام عشقش به راحتی به او نمیرسد. در کل، شعر به زیبایی و عشق و مشکلات ناشی از آن پرداخته است.
هوش مصنوعی: ای کاش آن محبوب زیبا به جلوهگری مشغول میشد و زیباییهایش را در پس پرده پنهان نمیکرد.
هوش مصنوعی: اگر موهای فر تو بر سرت بریزد، همچون شعلهای آتشین روحی از هوا را به召 خواهی کرد که گروهی از پریها را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اگر پردهای از جلوی خورشید تو کنار برود، هر ذرهای به خود جرات میدهد که خود را صاحبنظر بپندارد.
هوش مصنوعی: هر بار که با زیبایی و شکوه راه میروی، شگفتی ندارد اگر در این حین یک کبک دری را به عنوان زینت بر گردن خود آویزان کنی.
هوش مصنوعی: من تاکنون به زیبایی صورت تو و اثر خط موجز آن آشنا نشده بودم و در نتیجه از لطف و زیبایی خاصی که در آن نهفته بود، بیخبر بودم.
هوش مصنوعی: اگر قدمی از رحمت برداری، به باغ گل آسیب میزنی و زیبایی گلها از بین میرود.
هوش مصنوعی: وقتی تو مانند سرو با زیبایی و وقار ظاهر میشوی، بیشک زیباییات به گونهای خواهد بود که همچون پری، لباسهای دیگران را تحتالشعاع قرار میدهد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی با اثر قدمهای تو، چشمی نابینا را از زیباییهای گلی نرگسگونه لبریز میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که فقط درباره ی حوریها صحبت کند، در واقع از حقیقت دور است و نمیتواند موضوعات دیگری را با تو مطرح کند.
هوش مصنوعی: پیام من به تو نمیرسد، زیرا در آنجا جایی برای گذر نیست و نسیم صبحگاهی نیز به آنجا نمیوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه چه تفضیل بود جانوری را
کو هیچ به از خود نشناسد دگری را
گر به ز خودت هیچ بهی را تو نبینی
پس چون که ندانی بتر از خود بتری را
پس غافلی از مذهب رندان خرابات
[...]
ای کرده نهان شرم جمال تو پری را
روی تو خجل ساخته گلبرگ طری را
بی تو به چمن ریختم از دیده بسی خون
این است سبب سرخی بید طبری را
عالم همه در هم شد ازان روز که دادند
[...]
ای شوخ، مکش عاشق خونین جگری را
شوخی مکن، انگار که کشتی دگری را
خواهی که ز هر سو نظری سوی تو باشد
زنهار! مرنجان دل صاحب نظری را
زین پیر فلک هیچ کسی یاد ندارد
[...]
فانوس حجاب است چراغ سحری را
دامن به میان بر زده باید سفری را
در دامن منزل نبود بیم ز رهزن
همراه چه حاجت سفر بی خبری را؟
دریاب اگر اهل دلی، پیشتر از صبح
[...]
آموخت چو اشکم روش ره سپری را
بستم به میان توشهٔ خونین جگری را
درکوچهٔ دنیا گذر افتاده گذشتم
پروای نشستن نبود رهگذری را
در محکمهٔ شرع بصیرت، به گدایی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.