غزل شمارهٔ ۲۹۴
ای جز می مشک بر سر دوش
از زخم دلم مکن فراموش
امشب به کنار من توان خفت
کز دست غمت نخفتهام دوش
من شب همه شب نشسته بیدار
آهوی تو مست خواب خرگوش
از روی تو پرده برفکندند
وز راز دلم فتاد سرپوش
ای خواجه بخر به هیچم آخر
ور بیهنرم دوباره بفروش
بالای خوشت بلای جان است
وقتی که نباشدم در آغوش
خامی نرود ز طبع بیرون
تا دیگ هوس نیفتد از جوش
از هر چه به جز حکایت عشق
ما پنبه نهادهایم در گوش
مملوک به عجز و خواجه مغرور
بلبل به خروش و غنچه خاموش
نیشی که زند شکر دهانی
خوش تر ز هزار چشمهٔ نوش
کی با تو توان گرفتن آرام
کاشوب دلی و آفت هوش
زلف و خط و خال او فروغی
در ماتم عاشقان سیه پوش
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
سید محسن نوشته:
بیت اول—مصرع اول—بنظر میرسد معنی نداشته باشد—لطفا بجای (ای جز) ترکیب مناسبی عنایت کنید
👆⚐